«پاسخ‌های کوتاه به پرسش‌های بزرگ» [Brief answer to the big question] نوشته استیون هاوکینگ [Stephen Hawking] با ترجمه مزدا موحد هم به‌تازگی توسط نشر نو با چاپ پنجم راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی این کتاب در سال ۲۰۱۸ توسط انتشارات بَنتام در نیویورک چاپ شده است.

به گزارش مهر، چاپ اول این ترجمه، بهمن ۹۷ به بازار نشر عرضه شد و چاپ سومش نیز خرداد امسال به بازار آمد. نسخه‌های چاپ چهارمش نیز شهریور ۹۸ عرضه شدند.

کتاب پیش رو برگرفته از آرشیو شخصی هاوکینگ و مربوط به زمانی است که این آرشیو هنگام مرگ او در حال تهیه بود. به این ترتیب «پاسخ‌های کوتاه به پرسش‌های بزرگ» با همکاری همکاران دانشگاهی، خانواده و مدیران ماترک هاوکینگ تکمیل شده است. دانشمندان، فن‌پیشگان، شخصیت‌های برجسته تجارت، رهبران سیاسی و عامه اغلب از او درباره نظراتش درباره پرسش‌های بزرگِ روز می‌پرسیدند. هاوکینگ آرشیو خصوصی عظیمی از پاسخ‌هایش نگه داشته بود که در قالب سخنرانی، مصاحبه و مقاله تدوین شده بودند.

این کتاب ۱۰ فصل و عنوان اصلی دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از: «آیا خدایی هست؟»، «چگونه همه‌چیز شروع شد؟»، «آیا در کیهان حیات هوشمند دیگری هم هست؟»، «آیا می‌توانیم آینده را پیش‌بینی کنیم؟»، «داخل یک سیاهچاله چیست؟»، «آیا سفر در زمان ممکن است؟»، «آیا زندگی ما در زمین ادامه خواهد یافت؟»، «آیا باید برای سکونت به فضا برویم؟»، «آیا هوش مصنوعی بر ما چیره خواهد شد؟» و «چگونه می‌توانیم آینده را شکل دهیم؟»

چاپ پنجم این کتاب با ۱۹۲ صفحه و قیمت ۳۱ هزار تومان عرضه شده است.
[دو ترجمه‌ی دیگر از این کتاب توسط نشر امضا و نشر کوله پشتی در بازار نشر موجود است.]

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...