تازه‌ترین اثر فلسفی یورگن هابرماس، شناخته‌شده‌ترین فیلسوف زنده دنیا اخیراً به آلمانی منتشر شده است. این کتاب نوع خاصی از تاریخ فلسفه است؛ شاید یک «تاریخ فلسفه انتقادی».

به گزارش مهر، کتاب «این هم یک تاریخ فلسفه» به قلم یورگن هابرماس فیلسوف آلمانی با ۱۷۰۰ صفحه و در قابل یک اثر دو جلدی به آلمانی منتشر و روانه بازار نشر شده است. می‌توان پیش‌بینی کرد که این تاریخ فلسفه به دلیل رویکردهای انتقادی و بهره‌گیری‌اش از ایده واسازی‌ تاریخ متافیزیک، احتمالا متفاوت با تاریخ فلسفه‌های متعارف است.

هابرماس برای هر جلد از این اثر یک عنوان فرعی انتخاب کرده است: عنوان فرعی جلد نخست «صور فلکی ایمان و علم در غرب» است و عنوان فرعی جلد دوم کتاب عبارت است از «آزادی عقلانی؛ بررسی گفتمان‌های ایمان و علم».

تاریخ فلسفه هابرماس مباحثی را در خصوص ظهور چهره‌های غالب تفکر پسامتافیزکی معاصر در غرب، ارائه می‌دهد. او از گفتمان‌های رایج در ایمان و علم به عنوان راهنما استفاده می‌کند و پیوندهای تفکرات امروز را با اندیشه‌های کهن، بویژه در جغرافیای فکری روم باستان برقرار می‌سازد.

هابرماس در این کتاب نشان می‌دهد که چگونه فلسفه به تدریج در طول تاریخ خود را از همزیستی با دین جدا کرده و سکولار می‌کند. او همچنین به شیوه‌ای نظام‌مند، تعارض‌ها و تضادهای تعیین‌کننده در طول تاریخ فلسفه را برجسته کرده و فرایند تحولات و اوج فرودها در حوزه‌های همبسته با یکدیگر از قبیل علم، حقوق، سیاست و جامعه را تحلیل می‌کند.

بدین ترتیب اثر جدید هابرماس درباره تاریخ فلسفه، به معنای دقیق کلمه یک «تاریخ فلسفه» نیست؛ بلکه بازتابی است از یک روند فلسفی در طول تاریخ که به آزادی عقلانی سوژه‌های اجتماعی مرتبط می‌شود. سوژه‌ها، هم به مثابه افراد جدا از هم، و هم به مثابه سوژه‌هایی که دارای کنش‌های ارتباطی جمعی هستند. چنین بازتابی از نظر هابرماس آنچه را که دانش علمی در حال رشد ما از جهان، برای ما روشن می‌کند، معنادار می‌سازد.

یورگن هابرماس متولد ۱۹۲۹ در دوسلدورف آلمان است و از فیلسوفان و نظریه‌پردازان اجتماعی معاصر و وارث مکتب فرانکفورت به شمار می‌رود. او عموما در چارچوب سنت نظریه انتقادی کار کرده و ارتباطات اجتماعی و فضای عمومی را مورد مداقه و واکاوی قرار داده است. هابرماس صاحب نظریه «کنش ارتباطی» است. او در اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۱ سفری به ایران داشت و با اندیشمندان و استادان فلسفه ایرانی نشست‌ها و گفت‌وگوهایی ترتیب داد.

ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...
عدالت در یک جامعه پسادیکتاتوری چگونه باید تأمین شود؟... آلمان پیش از این نیز مجبور شده بود با بقایای حکومت دیکتاتوری هیلتر و جرائم آنها مواجه شود... آیا باید دست به پاکسازی ادارات دولتی از افرادی زد که با حکوت کمونیستی همکاری داشته‌اند؟... احکام بر اساس قانونی تنظیم می‌شدند که کمترین مجازات را مقرر کرده بود... رسیدگی به هتک حیثیت افراد در رژیم گذشته... بسیاری از اساتید و استادیاران به عنوان خبرچین برای اشتازی کار می‌کردند ...