«حقوق بشر در فلسفه‌ی کانت» به قلم حمیدرضا سعادت نیاکی منتشر شد.

حقوق بشر در فلسفه کانت حمیدرضا سعادت نیاکی

به گزارش کتاب نیوز، کتاب «حقوق بشر در فلسفه‌ی کانت» اثر دکتر حمیدرضا سعادت نیاکی توسط نشر نقد فرهنگ به چاپ رسید.

حمیدرضا سعادت نیاکی (1360 -) دکترای فلسفه غرب از دانشگاه بین المللی امام خمینی و عضو وابسته دپارتمان فلسفه دانشگاه کارلتون کاناداست.

ناشر در معرفی این اثر او آورده است:

حقوق بشر بر مبنای فلسفۀ کانت در جهان عصر روشنگری سر برآورده که بر پایۀ عقل خودبنیادِ سوژه (سوبژکتیویته) سامان یافته است. پایۀ حقوق بشر در فلسفۀ او، غایت‌بودن بشر است که ریشه در خودآیینی دارد. داعیۀ امانوئل کانت نیز متأثر از عصر روشنگری، جهان‌شمول است. حال اگر این اندیشه را به زمینه و زمانۀ کنونی و جهان‌بودگی فعلی ترجمه کنیم، کانت در بحث حقوق بشر چه ارمغانی برای «ما» می‌تواند داشته باشد؟ بیان دو مطلب برای نیل به پاسخ این پرسش لازم است: یکی، تبیین ویژگی گلوکالیِ جهان‌بودگیِ کنونی ایرانیان و دیگری، یافتن دستگاهی مفهومی و روشی هرمنوتیکی به‌منظور برقراری گفت‌وگو با کانت و قراردادن فلسفۀ حقوق بشر وی در افق جهان انسان معاصر ایرانی. از آنجا که لازمۀ برقراری هر دیالوگی وجود زمینه‌ای مشترک است، به‌منظور دیالوگ با کانت در موضوع حقوق بشر باید با رهیافت هرمنوتیک دیاتوپیک به‌دنبال معادل هم‌ریخت آن در فرهنگ خود باشیم که از سویی، کارکردی هم‌سو با حقوق بشر در فلسفۀ کانت داشته باشد و ویژگی جهان‌شمول‌بودن و ملاحظۀ انسان از آن حیث که انسان است را در نظر بگیرد و از سوی دیگر، بر بنیادی استوار باشد که متناسب با حضور عناصر فرهنگ بومی در جهان‌بودگی ایرانی است.

«حقوق بشر در فلسفه کانت» اثر حمیدرضا سعادت نیاکی در 261 صفحه و با قیمت 40 هزارتومان در کتابفروشی ها در دسترس علاقمندان به فلسفه غرب قرار دارد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...