مجموعه مقالات «نزدیک ایده» [Denkraume: Von orten und ideen] با ترجمه ستاره نوتاج توسط نشر اطراف منتشر شد.

نزدیک ایده» [Denkraume: Von orten und ideen]

به گزارش کتاب نیوز، ناشر در معرفی کتاب آورده است: «نزدیک ایده» پاسخ نویسندگان، هنرمندان و متفکران به پرسش‌هایی از این دست است: «کجا می‌اندیشید؟»‌، «کجا افکارتان به نظر و ایده‌ای خاص ختم می‌شود؟» و مهم‌تر از این‌ها «مکان اندیشیدن چه تأثیرهای کمی و کیفی‌ای بر افکار و ایده‌هایتان دارد؟» «نزدیک ایده» قرار نیست مثل کتاب‌های خودیاری، روش‌های تمرکز و بهینه‌سازی مسیر تفکر را به ما بیاموزد. متن‌های این کتاب در نگاه اول ما را با آشپزخانه و کافه و سالن‌ کنفرانس به عنوان مکانی برای فکر کردن آشنا می‌کنند، اما فراتر از این مثال‌ها فراخوانی‌ هستند برای اندیشیدن درباره‌ی اندیشیدن.

برنت بوزل، هانا انگلمایر، کاترین پسیگ، بیرته مولهف، اسون هانوشک، کارولین امکه، نورا اشترنفلد، رباب حیدر، آن کاتن، و مشاله تولو به عنوان ده نویسنده‌‌ این کتاب، در متن‌هایشان بسیاری از بنیادهای فکری و فرهنگی سرزمین خود، آلمان را نقد می‌کنند؛ از نهادی ستبر همچون دانشگاه گرفته تا سخنرانی‌های علمی و موعظه‌های کلیسا. حتی پای فلسفه را به میان می‌آورند و فیلسوف مهمی چون آدورنو را هم به بوته‌ی نقد می‌کشند.

برشی از متن کتاب:
«در ذهنم همه‌ی فضاهایی را مرور می‌کنم که در کودکی و جوانی دنبال‌شان می‌گشتم، برای خود می‌ساختم، یا به آنها پناه می‌بردم؛ مخفی‌گاه‌هایی در جنگل یا در سرداب، فضاهای چفت‌و‌بست‌شده و همچنین گاه فضاهای باز. همه‌ی این فضاها بیش از هر چیز بر اساس آنچه نبودند، تعریف می‌شدند: پرسروصدا نبودند؛ اِشغال نبودند؛ بی‌واسطه یا باواسطه تحت سلطه‌ی هیچ‌کس، یعنی هیچ بزرگتری، نبودند؛ تسلیم ایده‌ها یا آداب و رسوم و عرف دیگران نبودند. به بیان دیگر، فضاهای آزاد، خالی و آرامی بودند که می‌شد در آنها نفس کشید. «نه ضرورتی برای شتاب بود، نه ضرورتی برای درخشش، نه ضرورتی برای اینکه آدم کسی جز خودش باشد.» همین است، این جاها بیش و پیش از هر چیز، مکان‌هایی برای اندیشیدن بودند. جاهایی که شاخصه‌شان این بود: مجبورت نمی‌کردند کسی غیر از خودت باشی؛ حتی در آن سال‌های جوانی که هنوز درست نمی‌شد نامی بر این «خود» گذاشت، ولی کاملاً دقیق می‌شد حسش کرد.»

کتاب «نزدیک ایده؛ درباره‌ی مکان‌ها و نامکان‌هایی که در آن فکر می‌کنیم» گردآوری زیمونه یونگ، یانامارلنه مادر با ترجمه ستاره نوتاج در ۱۷۶ صفحه و با قیمت 167هزار تومان توسط نشر اطراف منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...