کتاب «شیدای گمنامی» به کوشش رضا کریمی توسط انتشارات چشم و چراغ یزد منتشر شده است. این کتاب دست‌نوشته‌های شهید شاه‌بلی فرمانده گردان توپخانه تیپ مستقل ۱۸ الغدیر استان یزد است.

شیدای گمنامی: دست‌نوشته‌های شهید حاج جواد شاه‌بلی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «شیدای گمنامی: دست‌نوشته‌های شهید حاج جواد شاه‌بلی فرمانده گردان توپخانه تیپ مستقل ۱۸ الغدیر استان یزد» به کوشش رضا کریمی با شمارگان هزار نسخه، ۴۸ صفحه و بهای هزار تومان توسط انتشارات چشم و چراغ منتشر شده است. این انتشارات وابسته به مرکز حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس و بسیج سپاه الغدیر استان یزد است.

کریمی در بخش از مقدمه خود بر این کتاب نوشته است: «شیدای گمنامی روایتی است کوتاه از زندگی شهید جواد شاه‌بلی که بازگو کننده بخشی از خاطرات شهید به دست خط خودش است. اما چرا این نام‌گذاری؟ در ادامه جمع آوری خاطرات و اسناد مربوط به شهید شاه بلی که تا قبل از مراجعه به گنجینه ایثار و شهادت شهرستان اردکان زیاد قابل توجه نبود، به خاطراتی از وی دسترسی پیدا کردم که به دست خط خودش بود.

برای تکمیل یافته‌های خود نیاز به اصل دفترچه خاطرات شهید بود که در گنجینه ایثار و شهادت شهرستان اردکان نگهداری می‌شد. با وجود چند بار پیگیری کار گره خورده بود و این مهم محقق نمی‌شد که بیان نکته‌ای از برادر شهید، حاج رضا شاه‌بلی حکمت آن را برای من روشن کرد…»

شهید حاج جواد شاه‌بلی اردکانی، فرزند علی بمان، به تاریخ پنجم مرداد ۱۳۴۱ در شهرستان اردکان متولد شد. او یکی از دانش‌آموزان ممتاز هنرستان فنی اردکان در رشته برق بود که قیام انقلابی خمینی کبیر داشت به روزهای اوج خود می‌رسید. شهید شاه‌بلی نیز مانند دیگر مردم مسلمان ایران در فعالیت‌های انقلابی، مانند شرکت در راهپیمایی و مراسم ضد رژیم پهلوی و شعار نویسی، شرکتی فعال داشت.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی شهید شاه‌بلی به عضویت سپاه یزد درآمد و کوشش مهمی در حراست از انقلاب اسلامی ایران و دستاوردهایش داشت. با شروع جنگ تحمیلی و با فرمان امام خمینی(ره)، مبنی بر حضور در جبهه‌ها و دفع دشمن متجاوز، چون دیگر مشتاقان جبهه و شهادت، سنگر سخت جهاد در راه اسلام را برگزید.

او هر بار که مجروح می‌شد به محض بهبودی نسبی باز به جبهه‌ها باز می‌گشت. این شهید بزرگوار حتی حجش را نیز با تنی زخمی به جای آورد. همراهان شهید اخلاص و دوری از ریا و تظاهر را از خصوصیات اخلاقی او عنوان کرده‌اند. در طول دفاع مقدّس، حتی خانواده وی از داشتن مسئولیت‌های مختلف او مطلع نبودند.

مسئولیتش به عنوان فرماندهی توپخانه تیپ الغدیر هم پیش از شهادت او برملا نشده بود و کسی از جایگاهش خبر نداشت. این سردار مخلص و رشید اسلام سرانجام پس از شرکت در عملیّات‌های مختلف و چندین مرتبه مجروح شدن، در بیست و سوم اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر و در منطقه شرق دجله به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

بخشی از وصیت‌نامه شهید شاه‌بلی از این قرار است: «در حراست از خط ولایت فقیه که همان خط سرخ انبیا است کوشش نمایند و با حضور دائم خویش در صحنه به ضد انقلاب و خفاش صفتان که چشم دیدن آفتاب این انقلاب را ندارند مجال و فرصت ندهند که این دیوسیرتان از هر فرصتی علیه انقلاب استفاده خواهند نمود...

پروردگارا امام امت را تا انقلاب مهدی نگهدار. دولتمردان و خدمتگزاران به اسلام را موفق و موید بدار. بر اتحاد و اتفاق مسلمانان در سراسر دنیا بیفزای. حکام مرتجع منطقه را با دست پر قدرت مسلمان‌ها سرنگون دار و امت اسلام را در پیشبرد اهداف عالیه قرآن موفق دار.»

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...