کتاب «مالگه باستان‌شناسی دره سیمره» به کوشش محسن زینی‌وند توسط مرکز معرفی فرهنگی پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری منتشر شد.

مالگه باستان‌شناسی دره سیمره محسن زینی‌وند

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «مالگه باستان‌شناسی دره سیمره» در قالب 13 مقاله به آغاز حضور انسان از دوره پارینه‌سنگی میانی تا افول و متروک شدن شهر تاریخی سیمره در قرن چهارم هجری قمری پرداخته است.

محسن زینی‌وند در پیشگفتار این کتاب -که به روانشاد استاد علی‌محمد خلیلیان پیشکش شده- آورده است: طی یک دهه گذشته در راستای ساخت سد سیمره و پیش از آبگیری آن فرصتی دست داد تا محوطه‌های ارزشمند باستانی که برای همیشه زیرآب دریاچه سد پنهان می‌شدند مورد پژوهش قرار گیرند.

این تنها پژوهش بلندمدتی بود که پس از انقلاب در دره‌های عرضی پیشکوه انجام گرفت؛ هرچند شاید نتایج آن در برخی دوره‌های باستانی به گونه‌ای منتشر نشده که گره‌ای از پیچیدگی‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نیاکان ما دراین منطقه پررمز و راز بگشاید.

عباس مقدم عضو هیأت‌علمی پژوهشکده باستان‌شناسی نیز در مقدمه‌ای بر این کتاب نوشته است: مجموعه حاضر نتیجه پژوهش‌هایی است که به همت نسلی مسئولیت‌پذیر از باستان‌شناسان جوان ایرانی به نگارش درآمده و تمرکز اصلی این کتاب بر مطالعات باستان‌شناسی دره سیمره است. در سال‌های اخیر به واسطه عملیات باستان‌شناسی اضطراری، بررسی‌ها و کاوش‌های گسترده‌ای در بخش‌هایی از دره سیمره که در حوضچه سد سیمره واقع شده صورت گرفته و بخشی از نتایج آن فعالیت‌ها چاپ و منتشر شده که امید است در آینده نزدیک روند آماده‌سازی مقالات مربوط به آن بررسی‌ها و کاوش‌ها به چاپ و نشر آن بینجامد.

جبرئیل نوکنده، رییس موزه ملی ایران نیز در یادداشتی با عنوان «باستان‌شناس خلیل: از استاد علی‌محمد خلیلیان» در سرآغاز این کتاب آورده است: استاد علی‌محمد خلیلیان علاوه بر بررسی فصل اول مهران، کاوش در محوطه ارجان با همراهی استاد فائق توحیدی در سال 1361، بررسی و گمانه‌زنی و ساماندهی دره‌شهر در اوایل دهه 60، گمانه‌زنی در سراب قره کوزران کرمانشاه، بررسی و گمانه‌زنی در کان گنبد ایلام 1365، حفاظت و مرمت قلعه والی ایلام که در زمان جنگ تحمیلی بیش از نیمی از آن ویران شده بود درحفاظت و مرمت قلعه کنجانچم در صالح آباد تلاش ارزنده‌ای کرد.

مکان‌های نویافته پارینه‌سنگی در دره سیمره، گزارش کوتاه درباره کلک اسد مراد؛محوطه‌ای از دوره نوسنگی بی سفال در حوضه رودخانه سیمره، زیستگاه‌های دوره مس و سنگ دره سیمره، سرحدات شوش در زاگرس در اواخر هزاره پنجم پیش از میلاد، دره سیمره در دوران مفرغ، نگاهی به استقرا‌رهای هخامنشی و فراهخامنشی دره سیمره، نویافته‌ای از سامانه آبرسانی دوره ساسانی بر اساس کاوش های باستان‌شناختی محوطه برزقاواله، حوضه سد سیمره،معماری‌های دستکند تنگه بهرام چوبین(چوبینه)، مهرجان قذق و سیمره در قرون نخستین اسلامی، دره شهر (سیمره)، در امتداد رودخانه سیمره، اشاره به پروکسی چندگانه دریاچه میرآباد در زمان بارش‌های جوی زاگرس مرکزی ایران و پیامدهای سد سازی در میراث‌فرهنگی؛ نمونه موردی حوضه سد سیمره عناوین مقالاتی است که در این کتاب به چاپ رسیده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...