جایزه نوبل معتبرترین جایزهای است که در حوزههای مختلف علمی و ادبی به یک دانشمند تعلق میگیرد. جایزه نوبل در سال ۱۸۹۵، به وصیت کارخانهدار و شیمیدان سوئدی، آلفرد نوبل که بیشتر او را به دلیل ابداع دینامیت میشناسند پایهگذاری شد.
در سال ۱۹۰۱ (میلادی)، نخستین جوایز این بنیاد داده شدند. طبق وصیت وی، پنج جایزه بهطور سالانه در رشتههای فیزیک، شیمی، فیزیولوژی و پزشکی، ادبیات، اقتصاد و صلح؛ به افرادی تعلق میگیرد که بیشترین خدمت را به مردم کرده باشند. اگرچه وصیتنامه نوبل، بنیانگذار این جوایز بود اما طرح او کامل نبود و به دلیل پارهای موانع ۵ سال طول کشید تا بنیاد نوبل تأسیس شود. در ۱۰ دسامبر سال ۱۹۰۱ نخستین جوایز نوبل اهدا شد.
جایزهٔ نوبل ادبیات یکی از پنج جایزهٔ نوبل است که توسط آکادمی سوئد در این کشور اهدا میشود. هر سال این جایزه به نویسندهای داده میشود که به گفتهٔ آلفرد نوبل، برجستهترین اثر با گرایش آرمانخواهانه را نوشته باشد. منظور از اثر معمولاً مجموعه کارهای نویسنده است، اگرچه گاه در متن مربوط به جایزه از آثار مشخص نیز نام برده شدهاست.
کازوئو ایشیگورو، باب دیلن، آلیس مونرو، اورهان پاموک، تونی موریسون، و گاریل گارسیا مارکز از برندگان پیشین جایزه نوبل ادبیات هستند. پارسال این آکادمی به دلیل رسوایی همسر یکی از اعضایش جایزهای نداد و در نتیجه امسال به دو نویسنده جایزه اهدا کرد.
آکادمی سوئد با این تفکر که با انتخابهایی کاملا امن این مسیر را دنبال میکنند و مخاطبان را راضی نگه میدارند، الگا توکارچوک از لهستان و پیتر هاندکه از اتریش را به عنوان برندگان ادبیات سال ۲۰۱۹ اعلام کرد. اما این انتخاب بیشتر هواداران آکادمی و جایزه نوبل را غافلگیر کرد و موجی از انتقادات راهی این آکادمی شد.
داوران جایزه نوبل ادبیات درباره هاندکه، نویسنده اتریشی گفتهاند که او با «وسعت قلمرو زبانی و جوشش ایدههای خود ویژگیهای تجربههای انسانی را پژوهیده است». اما برای بسیاری از علاقمندانی که خبر مربوط به اعطای جایزه نوبل ادبیات را پیگیری کردند استدلالی که آکادمی سوئد برای دادن جایزه به اولگا توکارچوک و پیتر هاندکه مطرح کرد بسیار عمومی بود و آنها را قانع نمیکرد. زیرا هر دوی این دو نویسنده با موضعگیریهای سیاسیشان جنجال آفریدهاند.
آکادمی سوئد البته پیش از این نیز در سال ۲۰۱۶ سر انتخاب باب دیلن، خواننده و ترانهسرای آمریکایی مورد انتقادات و حواشی قرار گرفته بود. ماریو بارگاس یوسا داستان نویس ، مقالهنویس، سیاستمدار و روزنامهنگار پرو در گفتوگویی با خبرگزاری آلمان از اعطای جایزه نوبل در ادبیات به باب دیلن انتقاد کرده بود. او گفته بود: باب دیلن بیتردید آهنگساز و خواننده توانایی است، اما نویسنده مهمی به شمار نمیرود. یوسا گلایه کرد که ادبیات به «عالم تفریح و سرگرمی» پیوسته است. اهدای جایزه ادبی به ترانهسرای نامی نمایانگر «سطحیشدن فرهنگ در روزگار ماست».
پیتر هاندکه کیست؟
پیتر هاندکه (به آلمانی: Peter Handke) متولد ۶ دسامبر ۱۹۴۲ در گریفن اتریش نویسنده و نمایشنامهنویس پیشروست، هاندکه پدر واقعیاش را ندید و از دوسالگی به همراه مادر و ناپدریاش، ۴ سال را در آلمان شرقی گذراند. پدربزرگ مادریاش اهل اسلوونی بود. در سال ۱۹۴۸ دوباره به گریفن بازگشت. پس از پایان دورهٔ دبیرستان در مدرسه مذهبی کاتولیکها، به مدت ۴ سال در دانشگاه گراتس در رشته حقوق تحصیل کرد. پس از آن به ادبیات روی آورد و با آثار نویسندگانی چون داستایوفسکی، ماکسیم گورکی، توماس وولف و ویلیام فاکنر آشنا شد. در سال ۱۹۶۶ به ایالات متحده آمریکا رفت و در گردهمایی موسوم به گروه ۴۷ در دانشگاه پرینستون به رواج نوعی نوشتههای رئالیستی در ادبیات معاصر آلمان تاخت و برای نخستین بار نامش بر سر زبانها افتاد.
او با آفرینش آثاری نو و نامتعارف و تغییر نشانهها و روابط بین شخصیتها در نمایشنامههایی چون دشنام به تماشاچی و کاسپار، شیوههای بدیعی به کار گرفت و به تجربهگرایی دست یازید. هاندکه در آثار بعدی خود از شیوههای نوآورانهٔ درهم شکستن مرزهای زمان و بازگشت به اصل خویش و به کاربستن اشیا و رویدادهای عادی برای تصویر اسطورههای نهان در دل آنها سود جستهاست.
برخی از آثار او از این قرارند: ترس دروازهبان از ضربهٔ پنالتی، داستان کودکان، بر فراز دهکدهها، پیمودن دریاچه کنستانس، نامهٔ کوتاه، وداع طولانی، ماجراهای مداد و زن چپدست.
هاندکه همچنین با ویم وندرس کارگردان معروف همکاری داشته و فیلمنامه فیلم زیر آسمان برلین را نوشته، خود هاندکه چند فیلم بر پایه آثار خود و دیگر نویسندگان نوگرا کارگردانی کردهاست.
هاندکه زبانهای متعددی را یاد گرفت. یونانی، لاتین، اسلوونی که مادرش از آن ناحیه است، فرانسه و غیره. شاید هم به همین خاطر زبان نقش زیادی در آثارش دارد. از ۱۹۶۷ تا ۲۰۰۶، انواع جایزههای ادبی از جمله جایزه گئورگ بوشنر را برده است. وی در سال ۱۹۹۹ به دلیل اعتراض به زبانی که در اطلاعرسانی جنگ بوسنی استفاده میشد، این جوایز تا جایزه هاینریش هاینه و جوایزی برای کارگردانی و سناریونویسی را پس داد.
آخرین جنجال پیرامون او، بردن جایزه ۶۰۰۰۰ یورویی هاینریش هاینه در سال ۲۰۰۶ است، که معتبرترین جایزه ادبی آلمان محسوب میشود. چند نفر از شورای شهر دوسلدروف که جایزه را اهدا میکند با دادن جایزه به هاندکه مخالفت و هاندکه داوطلبانه از گرفتن جایزه خودداری میکند. سال ۲۰۱۴ هم اهدای جایزه ایبسن به هاندکه با اعتراضات گسترده در اسلو پایتخت نروژ همراه بود.
بعد از جنجالها بر سر جایزه هاینه در مصاحبهای میگوید: «باز هم باید جدی باشم و آرام به اتهاماتی که سالهاست به من زده شده و پس از اعطا و تهدید به ندادن جایزه هاینریش هاینه میشود؛ پاسخ بدهم. باید برای خوانندههایم این توضیح را بدهم. برای خوانندههای صادقم. اما مگر خواننده، صادق هم میشود؟»
بررخی معتقدند هاندکه معترض به نوع یکطرفه و گزینشی خبررسانی است. هاندکه میگوید: یاد بگیریم که به حرف هم، گوش بدهیم، به جای اینکه در دو جبهه خصمانه فریاد بزنیم یا پارس کنیم. بیایید و دیگر این ارواح خبیث را که در مساله یوگسلاوی درباره رویزیونیسم، هیتلر، آپارتاید و دیکتاور خونآشام وراجی میکنند از خود دور کنیم.
این نویسنده ۷۷ ساله اتریشی در افکار عمومی متهم است که در دوره جنگ بوسنی از نیروهای صرب پشتیبانی کرده بود. هاندکه از صربهایی که در دهه ۹۰ میلادی ۸ هزار مرد و پسر در شهر سربرنیتسا را قتل عام کرده بودند دفاع کرد. این کشتار به عنوان دومین نسل کشی بزرگ اروپا بعد از جنگ جهانی اول محسوب میشود. اعتراضکنندهها میگویند این تصمیم به مادرانی که همسر و پسران خود را از دست داده اند آسیب زده است.
وی در سال ۲۰۰۶ نیز در مراسم مرگ رهبر سابق صرب ها، اسلوبودان میلوسویچ که به جنایت جنگی متهم شده بود، از وی حمایت و او را شخص غم انگیز توصیف کرد. هرچند او در مصاحبهای میگوید:
این زبان بود که مرا به سمت این مراسم برد. زبان رایج دنیایی که ظاهرا همه چیز را در مورد این قصاب و این دیکتاتور گناهکار میدانست. من در آنجا پرسیدم اگر اینطور است پس چرا برایش دادگاه تشکیل دادهاند؟ این نوع زبان بود که مرا واداشت بر سر خاک میلوسوویچ سخنرانی کنم. دلیل اول و آخر آن سخنرانی اینچنین زبانی بود. نمیخواستم وفاداری به میلوسوویچ را نشان بدهم، میخواستم وفاداری به زبانی دیگر، به زبانی غیرژورنالیستی به زبانی غیرحاکم را نشان بدهم.
یکی از ایرادهای مهمی که به هاندکه میگیرند این است که او، درحالیکه در سربره نیتسا گورهای دستهجمعی مسلمانهای به قتل رسیده را کشف میکردند، زندگی روزمره در صربستان را با کلماتی مثل زیبا، دوستداشتنی، شادیآور، لطیف و غیره توصیف کرده است، خودش میگوید: من با خشم و صدای بلندی میگویم: سربرهنیتسا فجیعترین جنایتی است پس از جنگ دوم در اروپا اتفاق افتاده. در سال ۱۹۹۶ برای اولین بار و سپس چند بار دیگر در سربرهنیتسا بودم. در کتابم پیوستی تابستانی برای سفری زمستانی از گلهای شکوفا شده نوشتهام و از توتفرنگیها روی تپهها (میبخشی خواننده که دارم توضیح میدهم. اما این مورد، توصیف طبیعت این منطقه است که مدام مورد انتقاد قرار گرفته است). من این توصیف را کردم تا ویرانی وحشتناک در و اطراف سربرهنیتسا و آن سکوت مرگبار را قابل درک کنم.
بسیاری نویسندگان معتقدند هاندکه در رویارویی با جهان بیرونی و تفسیر آن، پیوسته منتقد و بیرحم بوده است. نمایشنامه دشنام به تماشاچیان نمونهای از همین نگاه اوست. اجرای این نمایشنامه ساده و بدون دکور که بازیگران یکسره به تماشاگران دشنام میدادند، به کارگردانی کلاوس پیمان در فرانکفورت و همزمان با جنبش دانشجویی آن سالها از هاندکه تصویری متفاوتتر ارائه کرد و این منتقد وضعیت موجود، پیوسته با نمایشنامههای بعدی خود این راه را ادامه داد، هرچند هرگز شعارهای سیاسی نسل ۶۸ را نپذیرفت.
انتشار آثار بعدی او همچون ترس دروازهبان از ضربه پنالتی، نامهای کوتاه برای وداعی طولانی، وزن سنگین جهان، زن چپ دست و آخرین رمانش دزد میوهها یا سفری به داخل سرزمین در سال ۲۰۱۷ مخاطبان فراوانی داشته است. همکاری او با ویم وندرس در ساخت فیلم ترس دروازهبان از ضربه پنالتی و برفراز آسمان برلین نیز بر محبوبیت او افزوده است. ولی زندگی در پاریس و نگاه متفاوت هاندکه پیوسته او را بدل به چهرهای گوشهگیر و منزوی کرده است. واکنش او در قبال جنگهای بالکان و طرفداری او از صربها باعث انتقاد فراوان از او شد و برخی حتی او را برجعاجنشین ادبیات معرفی کردند.
در زمان اعلام جایزه ادبیات نوبل بسیاری او را به دلیل نبوغ زبانی شایسته دریافت این جایزه دانستند و گفتند این نبوغ را بیشتر باید ناشی از نگاه متفاوت او در درک جهان دانست.
هاندکه در ایران نیز چهرهای شناخته شده است و آثارش به فارسی ترجمه و نمایشنامهها اجرا شده است. مجله بخارا با انتشار ویژهنامهای برای او در سال ۱۳۸۵ گامی مهم درمعرفی او برداشت و هاندکه پس از دیدن نسخهای از آن از سردبیر بخارا تشکر کرده بود.
اما انتخاب پیتر هاندکه به عنوان برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۹ انتقادهای زیادی از آکادمی نوبل را به چند دلیل بر انگیخت. یکی این بود که کمیته نوبل، یک اروپایی را برگزیده بود. دیگر اینکه برنده ۲۰۱۹ نیز از میان زبانهای همیشه ستایش شده، گزینش شده است. آنها میگویند کمیته نوبل دو اروپایی را برگزیده که این درست نیست. در این انتخاب نویسندگان شهیر آفریقا، دنیای عرب و غیره نادیده گرفته شده اند.
اما اعتراضات به انتخاب آکادمی سوئد تنها به این دلیل نیست، حواشی پیش آمده و موج اعتراضات رسانه ها و نویسندگان و طومارها و مطالب شبکه های مجازی ادعا بر این است هاندکه به طور کلی به تفکرات غیرفرهنگی و غیرانساندوستانه متهم است که شایستگی دریافت چنین جایزه ای را ندارد.
او بعد از دریافت جایزه نوبل از حمایت صربستانیها تشکر کرده بود. وزیر فرهنگ صربستان نیز در حمایت از او گفته او سالها پیش باید این جایز را دریافت میکرده است. هاری کانزرو نویسنده انگلیسی معتقد است اگر هاندکه از رژیم نسل کش میلوشویچ حمایت نکرده بود جایزه نوبل را میتوانست زودتر از اینها دریافت کند.
انجمن جهانی قلم که با نام پن بین المللی (International PEN) شهرت دارد و نهادی است غیرسیاسی و غیردولتی که اعضای آن را صاحبقلمان کشورهای مختلف جهان تشکیل میدهند با انتشار بیانیه ای به نقل از جنیفر کلمنت رئیس انجمن به این اقدام انتقاد کرد و نوشت: اعطای جایزه نوبل ادبیات به پیتر هاندکه تأسفبار است و داغ قربانیان جنگ را تازه میکند. جایزه نوبل ادبیات نه تنها آثار و شایستگی ادبی نویسنده بلکه کل کارهای او از جمله مواضعاش درباره اوضاع جاری جهان را در نظر میگیرد. ما اعضای انجمن قلم (پن) متعهد شدهایم به اصول منشور خود جامه عمل بپوشانیم. ما قلم به دست گرفتهایم تا نفرت را از جهان بزداییم و از آرمانی دفاع کنیم که زندگی توأم با صلح و برابری در جهانی واحد را به انسانها نوید میدهد. اقدام آکادمی نوبل در اعتباربخشیدن به نویسندهای که بارها در مشروعیت اسناد مربوط به جنایتهای جنگ [بالکان] شک و تردید روا داشته بسی تأسفبار است، خاصه آن که این اقدام بیگمان داغ قربانیان این جنگ را تازه خواهد کرد.
در روزگاری که رهبران و دولتمردان بذر نفاق و تعصب در میان مردم جهان میپراکنند و میکوشند با ابزار پوپولیسم (عوامفریبی) آنان را به سوی خود بکشانند، ما باید آثار و صداهای نویسندگانی را گرامی بداریم که میکوشند در برابر این جریان قد علم کنند.
میها مازینی رمان نویس و فیلمنامهنویس اسلوونیایی نیز در واکنش به اعطای نوبل ادبیات ۲۰۱۹ عنوان کرد: برخی نویسندگان روح خود را به ایدئولوژی، برخی به نفرت و برخی دیگر به قدرت و پول فروختند؛ اما آنچه بیشتر از همه مرا آزرده میکند ساده لوحی هاندکه در مقابل رژیم میلوشویچ بود. این یک موضوع شخصی است. هرگز زمستان سردی را فراموش نمیکنم که یوگسلاوی در آستانه فروپاشی بود و هیچ چیز در قفسه فروشگاه موجود نبود. ما یک خانواده جوان بودیم و دختر کوچک من کودکی نوپا و هوا به شدت سرد بود. تمام روز را در صف طولانی نفت ایستادیم و بعد از ظهر که تقریبا یخ زدن بودیم مقاله هاندکه را درباره یوگسلاوی خواندم و حتی در آن زمان در ساده لوحی او فردی خشن و خوشیفته یافتم.
جنیفر ایگان داستان نویس آمریکایی و رئیس سازمان ادبیات و حقوق بشر انجمن قلم آمریکا نیز در بیانیهای اعلام کرد گرچه انجمن قلم به طور کلی اظهارنظری درباره دیگر موسسات نمیکند؛ در رابطه با اعلام برنده نوبل ادبیات امسال، استثنا قائل میشود. در این بیانیه آمده است: از انتخاب نویسندهای که از صدای عمومی خود جهت نادیده گرفتن حقایق تاریخی استفاده کرده و از عاملان نسل کشی چون اسلوبودان میلوشویچ رئیس جمهور سابق صربستان حمایت کرده، حیرت زده شدیم. تصمیم آکادمی سوئد مبنی بر اعطای جایزه نوبل ادبیات و تمجید از نبوغ زبانی فردی که مصرانه مستندات جنایان جنگی را انکار کرده نمیپذیریم. اکنون که ملیگرایی، رهبری استبدادی و اطلاعات نادرست در سراسر جهان رو به افزایش است، جامعه ادبی شایسته چیزی بهتر از این است. ما عمیقا از انتخاب کمیته نوبل متاسفیم.
هاشم تاچی رئیس جمهور کوزوو گفت: تصمیم آکادمی سوئد دل قربانیان بیشمار نسلکشی در بوسنی و کوزوو را به درد میآورد و آلن فینکلکروت فیلسوف و نویسنده فرانسوی نیز هاندکه را یک هیولای ایدئولوژیک توصیف کرد، همچنین سوزان سانتاگ نویسنده آمریکایی که در جریان جنگ بوسنی چند ماهی را در سارایوو گذرانده معتقد است اظهارنظرهای هاندکه او را برای دوستانش در نیویورک تمام کرده است.
اعتراض گسترده دیگر به انتخاب هاندکه به طومار یک انجمن متشکل از خانواده و مادران کشته شدگان در نسل کشی سربرنیتسا برمی گردد که از کمیته نوبل خواسته اند جایزه نوبل ادبیات پیتر هاندکه را از او پس بگیرد. و این اعتراض خشم عموم مردم را نیز در بوسنی برانگیخت. از نظر این انجمن هاندکه در این کشورها به عنوان چهره توجیه کننده قتل عام مسلمانان شناخته شده است. او در جایی منکر نسل کشی مسلمانان توسط اسلوبودان میلوسویچ رئیس جمهور سابق صربستان در سال ۱۹۹۵ شده بود.
اسلاوی ژیژک فیلسوف، نظریهپرداز و جامعهشناس اسلوونیایی و از منتقدان سرسخت هاندکه در این باره گفته: هاندکه در سال ۲۰۱۴ خواستار عدم برگزاری و برانداخته شدن جایزه نوبل ادبیات شد و گفت این جایزه موجب تقدیس کاذب ادبیات میشود. اعتقادی که او داشت امروز به اثبات رسید. کسی که از جنایات جنگی دفاع میکرد حالا نوبل ادبیات دریافت کرده در حالی که سوئد کاملا در ترور شخصیت قهرمان زمان یعنی جولیان آسانژ مشارکت کرد؛ واکنش ما باید این گونه باشد: نوبل ادبیات را به هاندکه ندهید.