کتاب خودزندگینامه‌ «میشل اوباما» [برای 26 امین بار!] توسط سهیلا ناصری ترجمه شد.

به گزارش مهر، کتاب «میشل اوباما» [Becoming] که عنوان پرفروش‌ترین کتاب سال امریکا را نصیب خود کرد، زندگی شخصی همسر اولین رئیس‌جمهور سیاه‌پوست امریکا را قبل و بعد از ورود به کاخ سفید روایت می‌کند. نثر ساده و صمیمی نویسنده سعی دارد بیشتر به زندگی شخصی و خانوادگی او بپردازد تا طرح مسایل و دیدگاه‌های سیاسی وی.

«میشل اوباما» [Becoming]

میشل اوباما [Michelle Obama] در بخشی از کتاب می‌نویسد: «من یک آدم معمولی هستم که در سفری فوق‌العاده قرار گرفت. در بازگویی داستانم، امیدوارم بتوانم به ایجاد فضایی برای داستان‌ها و صداهای دیگر کمک کنم.... اگر داستان منحصر به فرد خودمان را بپذیریم و به آن افتخار کنیم و اگر خودِ واقعی‌مان باشیم، می‌توانیم خودمان را قوی و قدرتمند سازیم. در اینکه حاضر باشیم دیگران را بشناسیم و حرف‌هایشان را بشنویم زیبایی و عظمتی وجود دارد. از نظر من، اینگونه است که ما تحول پیدا می‌کنیم».

سهیلا ناصری، مترجم درباره علت ترجمه‌ این کتاب می‌نویسد: «برخی تشابهاتی که در زندگی همسران دیپلمات‌ها و سیاستمداران، البته در مقیاس‌های متفاوت، وجود دارد باعث شد من بتوانم با برخی جنبه‌های زندگی فردی نویسنده بیشتر ارتباط برقرار کنم».

ناصری در بخش دیگری از مقدمه می‌نویسد: «کتاب حاضر جنبه‌های مختلف زندگی میشل اوباما، چه قبل از ورود وی به کاخ سفید و چه به عنوان بانوی اول امریکا، را به تصویر کشیده است‌. اما شخصاً بخش‌های مربوط به سوابق و روابط خانوادگی و انسانی وی را بیشتر از بخش‌های سیاسی پسندیدم زیرا شباهت‌های بسیاری با زندگی مردم عادی دارد. علاوه بر این، شخصیت مادر میشل اوباما برایم بسیار جذاب بود زیرا توصیفی که در این کتاب از او شده است نشان می‌دهد که وی شخصیتی است که سعی کرده در دوره‌ی هشت ساله‌ی ریاست جمهوری اوباما و با وجود اسکان در کاخ سفید زندگی عادی خود را به نحوی ادامه دهد و تا حد ممکن تحت تأثیر شغل دامادش قرار نگیرد. اگرچه کتاب حاضر از دید یک شهروند امریکایی و با پیشینه و فرهنگ یک فرد غربی به رشته تحریر درآمده، در عین حال نکات جالبی برای خواننده ایرانی در بر دارد».

کتاب «میشل اوباما» به ترجمه سهیلا ناصری و ویراستاری امیر تخت‌روانچی در ۶۲۶ صفحه، مصور و با قیمت ۸۵ هزار تومان، توسط انتشارات خط و طرح روانه‌ بازار نشر شده است.

[این کتاب که برای نخستین بار در سال 1397 توسط سپیده حبیبی ترجمه شده است؛ تا کنون 26 بار ترجمه مجدد و توسط ناشران مختلف با عناوین «شدن»، «میشل اوباما»، «میشل اوباما شدن» و غیره منتشر شده است.]

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...