رمان «گرندل» [Grendel] اثر جان گاردنر [John Gardner] با ترجمه مرتضی زارعی توسط نشر خزه منتشر و راهی بازار نشر شد.

گرندل» [Grendel] اثر جان گاردنر [John Gardner

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این کتاب اولین عنوان از مجموعه «کلاسیک‌های مدرن» است که این ناشر چاپ می‌کند.

«گرندل» درباره دیوی است که از اعماق تاریخ به جهان معاصر آمده و شاهد تنهایی، سرگردانی و خشونت انسان امروز است. او طی این گشت و گذار میان آدم‌ها، بسیاری از مفاهیم عمیق انسانی را مرور می‌کند؛ عشق به مادر، شادمانی، معصومیت، مفهوم زمان، خودخواهی، اندوه و سرگشتگی. این‌رمان، بازخوانی بازیگوشانه‌ای از منظومه حماسی «بیوولف» است که هزار سال پیش سروده شده است. گرندل دیوی است که از شعری کهن بیرون آمده، اما صدایش به نوعی صدای مضطرب و خشمگین انسان عصر جدید است.

جان گاردنر، نویسنده رمان مورد نظر، استاد داستان‌نویسی ریموند کارور و بسیاری از نویسندگان دیگر بوده و از چهره‏‌های اثرگذار در ادبیات قرن بیستم آمریکا محسوب می‌شود. به گفته منتقدان، «گرندل» مهمترین کتاب کارنامه جان گاردنر است و همین رمان، به تنهایی برای جاودانه ماندن نام او کافی است. «گرندل» اولین رمانی است که از این نویسنده، ترجمه و در ایران چاپ می‌شود.

این کتاب با ۱۹۲ صفحه و قیمت ۲۵ هزار تومان منتشر شده است.

دغدغه‌ی اصلی پژوهش این است: آیا حکومت می‎تواند هم دینی باشد و هم مشروطه‎گرا؟... مراد از مشروطیت در این پژوهش، اصطلاحی است در حوزه‌ی فلسفه‌ی حقوق عمومی و نه دقیقاً آن اصطلاح رایج در انقلاب مشروطه... حقوق بشر ناموس اندیشه‌ی مشروطه‎گرایی و حد فاصلِ دیکتاتوری‎های قانونی با حکومت‎های حق‎بنیاد است... حتی مرتضی مطهری هم با وجود تمام رواداری‎ نسبی‎اش در برابر جمهوریت و دفاعش از مراتبی از حقوق اقلیت‎ها و حق ابراز رأی و نظر مخالفان و نیز مخالفتش با ولایت باطنی و اجتماعی فقها، ذیل گروهِ مشروعه‎خواهان جای م ...
خودارتباطی جمعی در ایران در حال شکل‌گیری ست و این از دید حاکمیت خطر محسوب می‌شود... تلگراف، نهضت تنباکو را سرعت نداد، اساسا امکان‌پذیرش کرد... رضاشاه نه ایل و تباری داشت، نه فره ایزدی لذا به نخبگان فرهنگی سیاسی پناه برد؛ رادیو ذیل این پروژه راه افتاد... اولین کارکرد همه رسانه‌های جدید برای پادشاه آن بود که خودش را مهم جلوه دهد... شما حاضرید خطراتی را بپذیرید و مبالغی را پرداخت کنید ولی به اخباری دسترسی داشته باشید که مثلا در 20:30 پخش نمی‌شود ...
از طریق زیبایی چهره‌ی او، با گناه آشنا می‌شود: گناهی که با زیبایی ظاهر عجین است... در معبد شاهد صحنه‌های عجیب نفسانی است و گاهی نیز در آن شرکت می‌جوید؛ بازدیدکنندگان در آنجا مخفی می‌شوند و به نگاه او واقف‌اند... درباره‌ی لزوم ریاکاربودن و زندگی را بازی ساده‌ی بی‌رحمانه‌ای شمردن سخنرانی‌های بی‌شرمانه‌ای ایراد می‌کند... ادعا کرد که این عمل جنایتکارانه را به سبب «تنفر از زیبایی» انجام داده است... ...
حسرت گذشته را خوردن پیامد سستی و ضعف مدیرانی است که نه انتقادپذیر هستند و نه اصلاح‌پذیر... متاسفانه کانون هم مثل بسیاری از سرمایه‌های این مملکت، مثل رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و جنگل‌هایش رو به نابودی است... کتاب و کتابخوانی جایی در برنامه مدارس ندارد... چغازنبیل و پاسارگاد را باد و باران و آفتاب می‌فرساید، اما داستان‌های کهن تا همیشه هستند؛ وارد خون می‌شوند و شخصیت بچه‌های ما را می‌سازند ...
نقطه‌ی شروع نوشتن، همیشه همین است: یک جمله‌ی درست و واقعی... می‌دانی، همه‌ی ما هر روز، هر کدام به شکل و شیوه‌ای، لت‌وپار می‌شویم... او از جنگ منزجر بود و هم‌زمان جنگ وی را به هیجان می‌آورد... هنوز «گذشته» برایت نوستالژیک نشده تا در دام رمانتیک کردن گذشته بیفتی... برای بسیاری «برف‌های کلیمانجارو»، روایت حسرت و پشیمانی است. اما برای جان مک‌کین، این داستان، روایت پذیرشِ همراه با فروتنی و امید بود و مُهر تأیید دیگری بر این که «زندگی، ارزش جنگیدن دارد.» ...