رمان «گرندل» [Grendel] اثر جان گاردنر [John Gardner] با ترجمه مرتضی زارعی توسط نشر خزه منتشر و راهی بازار نشر شد.

گرندل» [Grendel] اثر جان گاردنر [John Gardner

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این کتاب اولین عنوان از مجموعه «کلاسیک‌های مدرن» است که این ناشر چاپ می‌کند.

«گرندل» درباره دیوی است که از اعماق تاریخ به جهان معاصر آمده و شاهد تنهایی، سرگردانی و خشونت انسان امروز است. او طی این گشت و گذار میان آدم‌ها، بسیاری از مفاهیم عمیق انسانی را مرور می‌کند؛ عشق به مادر، شادمانی، معصومیت، مفهوم زمان، خودخواهی، اندوه و سرگشتگی. این‌رمان، بازخوانی بازیگوشانه‌ای از منظومه حماسی «بیوولف» است که هزار سال پیش سروده شده است. گرندل دیوی است که از شعری کهن بیرون آمده، اما صدایش به نوعی صدای مضطرب و خشمگین انسان عصر جدید است.

جان گاردنر، نویسنده رمان مورد نظر، استاد داستان‌نویسی ریموند کارور و بسیاری از نویسندگان دیگر بوده و از چهره‏‌های اثرگذار در ادبیات قرن بیستم آمریکا محسوب می‌شود. به گفته منتقدان، «گرندل» مهمترین کتاب کارنامه جان گاردنر است و همین رمان، به تنهایی برای جاودانه ماندن نام او کافی است. «گرندل» اولین رمانی است که از این نویسنده، ترجمه و در ایران چاپ می‌شود.

این کتاب با ۱۹۲ صفحه و قیمت ۲۵ هزار تومان منتشر شده است.

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...