کتاب «بچه های کوچه‌ی شهناز» نوشته علی باباجانی توسط نشر سرو (موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس) منتشر شد.

بچه های کوچه‌ی شهناز علی باباجانی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌رمان با نگاهی به زندگی شهید سپهبد قرنی، به مبارزات مردمی قبل از انقلاب و ورود امام خمینی (ره) به ایران می‌پردازد. همچنین سبک زندگی مردم پیش از انقلاب را هم در این رمان می‌توان دید. علاوه بر این به برخی از چهره‌ها و شخصیت‌های مبارز و مذهبی قبل از انقلاب از جمله مرجع عالیقدر شیعیان، آیت‌الله شیخ عبدالنبی عراقی و اولین شهید مشروطه عبدالحمید سجادی می‌پردازد.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

سید منصور پتو را به دیوار کوبید تا روشنایی چراغ به بیرون نرود. فتیله‌ی چراغ خوراک پزی را بالا کشید و به محمد گفت: «خدا پدرت را بیامرزد. مرا نجات دادی از دود چوب و زغال.» محمد لبخند زد و آرام گفت: «سلامت باشی منصور جان. یک کم آرام تر باید حرف بزنیم که کسی صدای ما را نشنود.» خودش را به حلقه ی دوستانش نزدیک تر کرد و آرام ماجرای دزدی تیمور را به دوستانش گفت و نقشه‌اش را برای آنها تعریف کرد. اصغر عقب کشید. به دیوار تکیه داد و گفت: «من نمی آم.» سید منصور پرسید: چرا؟ - خب اونجا خونه ی جنیه. من می‌ترسم....

این کتاب با ۱۸۵ صفحه، شمارگان ۲۰۰ نسخه و بهای ۹۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...