نشر مروارید رمانی از رضا فکری با عنوان «ما بدجایی ایستاده بودیم» را روانه بازار کتاب کرد.

رضا فکری ما بدجایی ایستاده بودیم

به گزارش مهر، «ما بد جایی ایستاده بودیم» رمانی است که در یک بازه ۱۰ ساله و در میانه آتش التهاب های سیاسی روایت می شود و چالش های عاطفی، اجتماعی و فرهنگی جوان هایی را به تصویر می کشد که از شور آرمان خواهی تهی‌اند.

این اثر نوع زندگی و تحول فکری آن ها را نشان میدهد و کاوش نسلی است که به ظاهر خالی، عبث و به دور از اهداف والای سیاسیاند اما زیر و زبرهای زیستی خود را دارند. دانشجوهایی فارغ از اتفاق های پایتخت که اگرچه رگه هایی از آن شور سیاسی را در خود دارند اما زندگی شان عمدتاً تحت تأثیر مسئله های دیگری است و درگیر تلاطم ها و بحران های سهمگین خودشان هستند.

این اثر داستانی به گفته ناشر آن قصه شورهای جوانی است و جوانه زدن اولین عاشقانه ها و دگرگون شدن و سرگشتگی و رهایی آنها.

رضا فکری که پیش از این به عنوان منتقد ادبی نیز در محافل به اظهارنظر پرداخته است به عنوان روزنامه‌نگار نیز در نشریات مختلفی به گفتگو و نقد نظر درباره ادبیات معاصر ایران پرداخته است.

در بخشی از این رمان می‌خوانیم:

همه روز دلم غل غل همان لحظه را زده بود. همان لحظه‌ای که آفتاب برود و سر غروب بشود و فلکه چهارم را پیاده و سرخوش گز کنم و کوچه پس کوچه کنم تا برسم سر در کارخانه‌ی روغن نباتی. از هوایی که انگار روغن  با ذراتش روی هم ریخته، یک دل سیر بدهم توی سینه و بعد خیابان را جست بزنم آن سو و بروم سمت ترمینال جنوب. استوانه‌ی پت و پهن سیمانی را دور بزنم و دور بزنم. چندین و چند بار. انگار که ندانم از جلوی در همه تعاونی‌ها بیشتر از بیست بار است که رد شده‌ام. بار آخر، درست جلوی در تی‌بی‌تی، بلیط را از جیب پشتی شلوارم بیرون بکشم و براندازش کنم. مثلا نگرانم. مثلا یادم رفته وقت حرکت اتوبوس ساعت شش غروب است. مثلا دیرم است و زود زود باید خودم را برسانم به صندلی تک مانده منتظر. همه روز دلم غل غل همان لحظه‌ای را زده بود که نگاهی بیاندازم به ساعت مچی دیجیتالی و دو نقطه میان اعداد را سه، دو، یک کنم و پله‌ها را دو تا یکی بروم پایین و بزنم به دل اتوبوس‌هایی که همه عمودی به گردی ساختمان خودشان را جابجا کرده‌اند. اتوبوس آرزوها را پیدا کنم و به شاگردی که شاخه بلند برف پاک کن را هوا داده و شیشه را لنگ می‌کشد، سلامی کنم و همان گوشه بپلکم و بالا نروم تا وقتش بشود...

این رمان را نشر مروارید در ۲۲۹ صفحه با قیمت ۳۵ هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...