صبا که نیم ساعت دیرتر از صنم به دنیا آمده زودتر از او از دنیا میرود و خواهر خود را در گیجی و بهت چنین مرگ نزدیکی رها میگذارد... مسئلهی هر دو یکی است: «عشق»... سهم مادر در خانه پای تلویزیون مشغول تماشای سریالهای جور و واجور... پرداخت به وجوه اروتیک و جسمانی یا زمینی عشق در پردهداری و حجب صورت گرفته ولی آنقدر به زبانی رومانتیک و رویایی نزدیک شده که گاه پرگو و گاه برانگیزاننده میشود.
رویاهای اختیاری | کافه داستان
رمان «نیوتن زیر درخت گردو» ماجرای دختران دوقلوی محمد طحان، دبیر فیزیکی است که عاشق کوهنوردی بوده است. صبا که نیم ساعت دیرتر از صنم به دنیا آمده زودتر از او از دنیا میرود و خواهر خود را در گیجی و بهت چنین مرگ نزدیکی رها میگذارد. ولی دیدن مرد میانسال ناشناسی در روز خاکسپاری که محجوبانه گوشهای گریه میکند و دسته گلی با حروف اختصاری در پایان (ن.ج.ن و ع.ت.د) چیزی نیست که دست از سر صنم بردارد و او را به جستوجوی رازهای خواهرش نکشاند. حالا که بعد از سی و چند روز جستوجو بالاخره دفترچهای را پشت کشوی کمد صبا پیدا کرده آرام و قرار ندارد تا یادداشتهای تاریخزدهشدهی او را هرچه زودتر بخواند. در میانهی این جستوجوهاست که رازهای سر به مهر خودش نیز سرباز کرده و چون آتش شعله میکشند.
داستان با این جملهی کلیدی شروع میشود: «صبا یا صنم؟ واقعاً کدامیکی از این دوقلوها هستم که درازبهدراز چشمهایشان را بستهاند و تاریکی دورهشان کرده؟» مسئلهی داستان ظاهراً مرگ و زندگی خواهران دوقلویی میشود که هرچند با پدر و مادر در خانهی ییلاقی طرقبه زندگی میکنند اما یکی سهم پدر میشود و شبها پتو بر دوش در ایوان با پدر خیره به ستارهها از قوانین فیزیکی میگویند که جهان بر آنها استوار است و آن یکی سهم مادر در خانه پای تلویزیون مشغول تماشای سریالهای جور و واجور. هرچه در داستان پیش میرویم جهان این دو خواهر از هم دور دیده شده و با مرگ به سمت یکدیگر کشیده میشود. تا جایی که در فصلهای پایانی شاهد نزدیکی افکار و تا حدی سؤالهای بنیادین آنها در مورد مرگ خواهیم بود.
حضور مردی ناشناس سر خاک و دسته گلی که آورده توجه صنم را جلب میکند. کارت یادداشت مرموزِ روی دسته گل نشان میدهد فرستندههای آن هم دلتنگ ص.ط (صبا طحان) هستند هم مدیون او. حتی یکی از جملههای یادداشت «باشد که ما را ببخشد» بیشتر صنم را به سمت کشف رازهایی میبرد که شاید صبای همیشه تودار لب به گفتنشان باز نمیکرده است. نویسنده با طرح این دو مورد گرههای داستانی را در ذهن خواننده ایجاد کرده و او را در پی ماجرا میکشاند.
در طول داستان با دو خواهر با شخصیتهایی متفاوت روبهرو خواهید شد که مسئلهی هر دو یکی است: «عشق» اما هریک در پی پاسخ به این نیاز عاطفی راهکار خود را پیش میبرد. اینجاست که تقابل سنت و مدرنیته در چهرهی تبلوریافتهی دو خواهر یکی در بافت سنتی خانوادگی در شهری کوچک و تفریحی و دیگری از همان خانواده در شهری بزرگ مشغول تحصیل نشان داده میشود. از همینجا موضوع اخلاق پا به داستان گذاشته و داستان را بر مدار خود پیش خواهد برد. لیلا صبوحی در این رمان از منظر اخلاق به جامعهی در حال گذار از سنت به مدرنیته نگریسته است. نویسنده تعریف خاص و مدونی از اخلاق ارائه نکرده و سعی داشته این کار را بر عهدهی خواننده بگذارد ولی آنچه خواننده در پیش رو خواهد داشت نشاندادن ضعف اخلاقی در نظامی است که داعیهی مدرنیته دارد. اینکه تصمیمهای شخص را از حوزهی مسئولیت فردی و انسانی او خارج کرده و فقط بر دوش نظام حاکم و دیگریهای بزرگ بگذاریم نگاهی یکسونگرانه است که فرد را تنها از زیر بار مسئولیت انسانی خود خلاص کرده و به جای بازگشت به درون و شناخت دقیق خویش به فرافکنی وامیدارد. با این وجود نمیتوان تأثیر جامعه، فرهنگ، محیط تربیتی و نظامهای فکری حاکم بر خانواده و جامعه را بر روی انسان نادیده گرفت.
پرداختن به مسئلهی عشق و اخلاق و تا حدی مرگ از طریق قوانین فیزیک و زبان و کلمات این علم هر چند در حد قوانین نیوتن و بسیار اولیه است ولی بر جذابیت داستان افزوده و به خواننده این حس را منتقل میکند که فیزیک در زندگی جاری است و از هرچیز به تو نزدیکتر.
صنم هربار که دفترچه را میخواند شب است و مخفی از دیگران. بنبستهایی که زبان برهمگذاشتهی صبا برای او ایجاد میکند صنم را مستأصل میسازد. خواب که او را فرا میگیرد مجالی است تا راهکارهای همیشگی خود را در فراخواندن رویاها آزمایش کند و رازهای مگوی صبا را در خواب خود از زیر زبان خواهر بیرون بکشد. انتخاب فرم دفترچهی یادداشت روزانه و تلفیق آن با خواب (یک فصل دفترچه یک فصل خواب) به نویسنده امکان استفاده از چند نظرگاه و چند راوی را داده است. بخشهای یادداشت روزانه با عناوینی راونشناسیشده را صنم روایت میکند. در این فصلها از نظرگاههای اول شخص با دو راوی صبا (در یادداشتها) و تحلیلهای صنم (لابهلای خواندن ماجراها) و دوم شخص گاه خطاب به خود (صنم) و گاه خطاب به دیگری (صبا) استفاده شده است. همین امکانات در سطحی وسیعتر و آمیختهتر در فصلهای قوانین نیوتن به کار گرفته شدهاست. این امکانات در این قسمتها تابع قوانین نانوشتهی خواب و رویا شده و دست نویسنده را در بههمآمیختگی این نظرگاهها و ساختن بهتر فضای خوابگونه باز گذاشته است. ولی باید توجه داشت هیچیک از این فضاهای خوابزده از حد آمیختگی راویها فراتر نرفته و فراواقعیبودن خود را در همین سطح نگه داشته است؛ به طوری که این قسمتها را نمیتوان سورئال به حساب آورد چراکه نتوانستهاند قوانین علّی زندگی مادی را از روابط و ماجراهای اتفاق افتاده در خوابها بردارند. در برخی از این خوابها (آخرین و آشفتهترین خواب) این قوانین علّی شکسته شده و این صحنهها سورئال میشوند. صحنههایی که به این ویژگی نزدیک شدهاند هر چند خوابگونه باشند ولی خواننده منطق خوابزدگی آنها را میپذیرد و باور میکند. اما متأسفانه کارکرد این موقعیتهای سورئالی با بهرهی نویسنده در جهت رمزگشایی دفترچه از پذیرش منطق سورئال و رازگونگی آن کاسته و این زیبایی را هم به سمت رئالیسم و واقعگرایی میبرد.
استفاده از شخصیتها و موقعیتهای مکانیِ داستان قبل در سراسر این داستان که در فایل ورد ارسالی از استاد به صبا به اوج خود میرسد از دیگر جذابیتها و اشارات بینامتنی کتاب است. آشناییزدایی در اسم کتاب، مفاهیم روانشناسی چون دوقطبیشدن در عناوین فصلها، استفاده از مفاهیم فیزیک در برخی عناوین دیگر فصلها و در متن داستان از دیگر زیباییها و جذابیتهای این داستان هستند.
جملهی کلیدی مرگ و زندگی در شروع داستان که چند بار دیگر به انحای مختلف در متن تکرار شده، در آخر نشان میدهد پرسش همهی افراد در مورد مرگ یکی است و شگفتی در پاسخ هرکس به معنای مرگی است که تجربه نکرده است. اما این مفهوم در سایهی پررنگ پیرنگ ماجرایی این دو خواهر به محاق کشیده شده و هر بار در حد چند جمله باقی مانده و رها میشود.
بازی نویسنده با خواننده در به تعلیق درآوردن چند نفر یا دو نفر یا یکی بودن شخصیتهای احتمالی ع.ت.د و ن.ج.ن که پیوند خورده با شخصیتهای رمان قبلی نویسنده است، هم داستان را به تفصیل کشانده هم به راحتی برای خوانندهی حرفهای قابل حدس است که این چند نفری که صنم از روی یادداشتها به ع.ت.د نسبت میدهد یک نفرند. حتی کسی که رمان قبل را هم نخوانده و با این شخصیتها آشنا نیست هم میتواند به چنین برداشتی برسد. از همین رو کشدادن این مطلب و آوردن ماجراهای بعدی گاه از حد حوصلهی خواننده خارج میشود و داستان را در سطح مونولوگی پرگو نگه میدارد. نویسنده سعی کرده برای این مشکل نیز راه حلی داشته باشد که آن را از ابتدا در داستان قرار داده و با دادن اطلاعات قطرهچکانی خواننده را در پی خویش کشانده است (صبا در جستوجوی آن است که چه ماجرایی بین استاد و پدرش بوده). این مسئله که میتوانست چون کلید نجات این رمان باشد تا پایان روشن نشده و تنها در حد فایلی با روشنترین شکل ممکن (خط سفید) به صبا ایمیل میشود. بعد از کلنجارهای صبا با این فایلِ به نظر خالی تازه او و صنم و خواننده متوجه میشوند فایل حاوی داستانِ رمان قبلی نویسنده است که مورد خاصی از رابطهی پدر و استاد در آن وجود نداشته و تنها یک رابطهی دوستانه است. البته همین را هم فقط خوانندهای میداند که کتاب قبل را خوانده باشد در غیر این صورت این سؤال که مدام از ابتدای داستان مورد پرسش صبا بوده بیجواب میماند.
پرداخت به وجوه اروتیک و جسمانی یا زمینی عشق در پردهداری و حجب صورت گرفته ولی آنقدر به زبانی رومانتیک و رویایی نزدیک شده که گاه پرگو و گاه برانگیزاننده میشود. منظور حذف این قسمتها نیست چرا که وجه زمینی عشق نیز بخشی از هستی انسان است ولی نوع برخورد و بازنمون آن، عشق را در همین وجه هیجانی نشان داده است. صبا با وجود شخصیتی علمگرا میتوانست از زبانی سلیس ولی رازدار برای بیان این عشق صادقانهی محجوب استفاده کند. خلوص و صداقت عشق ممنوعهی صبا به استاد در داستان به خوبی نشان داده شده است. علاقهی ثانوی صبا و کشش او بعد از این عشق به رمان و شعر نیز تدبیر دیگری است که نویسنده برای این زبان رومانتیک در بیان این عشق در نظر گرفته ولی آنچه در داستان میبینیم این است که صبای احساساتیشده هربار کاملاً آگاهانه از این زبان بهره میگیرد. گاه علمی و فیزیکگرایانه و گاه شاعرانه و رومانتیک. همین امر سبب تصنعیشدنِ (دست نویسنده در کار است) این رفتار صبا میگردد.
«نیوتن زیر درخت گردو» همانطور که از اسمش انتظار میرود به قوانین فیزیک و رئالیسم زندگی و جهان پایبند بوده و تمام انتظارات خواننده را در پرداخت یک داستان رئالیستی با فرمی بین قواعد رئال (فصلهای یادداشتها) و خوابگونه (همانطور که گفته شد) برآورده میسازد.
................ تجربهی زندگی دوباره ...............