درون و برون انسان | آرمان ملی


«این زندگی چندماه اجاره داده می‌شود» نوشته مهدی آذری مشتمل بر صدوشصت‌و‌هفت داستانک است؛ داستانک‌هایی که گاهی فقط چند سطر هستند و گاهی به دو یا سه صفحه هم می‌رسند. داستانک معمولا قالبی است که ویژگی‌ها و عناصر خاص خودشان را دارند، از جمله این عناصر می‌توان به دوپهلوبودن آنها، طنز اجتماعی، سیاسی یا فردی و... اشاره کرد. از خصوصیات دیگر این قالب، کوتاه و چکشی‌بودن آنهاست. این طنز چکشی همه‌چیز را دستمایه خودش قرار می‌دهد. برای نمونه می‌توان به مسائل محیط‌ ‌زیستی، آدم‌های اهل سیاست یا زندگی کارمندی، تنهایی انسان و مسائلی از این قبیل را برشمرد.

این زندگی چندماه اجاره داده می‌شود مهدی آذری

در این مجموعه، نویسنده به‌خوبی توانسته است مخاطب را با خودش همراه کند و به سرزمین جذاب داستانک‌هایش ببرد. بیشتر داستانک‌ها از زبان راوی اول‌شخص روایت شده‌اند. در این کتاب ما با دو نگاه مواجه هستیم: اول، نگاه درون به درون، یعنی انسانی که در درون خودش غوطه‌ور است و بسیاری از پدیده‌ها را با همین نگاه تجزیه ‌و تحلیل می‌کند. برای نمونه داستانک‌هایی مانند «خلق خودآگاهی»، «اعضای داخلی»، «آدم کامل»، «هیس هیس» از این قبیلند.

این نگاه درون به درون در داستانک‌ها، خالق موقعیت‌هایی هستند که به نوعی مکاشفه درونی هم به حساب می‌آیند. انسان‌هایی که در درون خودشان غرقند و با خود خود واقعی‌شان دست به گریبان هستند. برای نمونه در داستانک «خلق خودآگاهی»، انسان شصت‌ساله‌ای تصویر شده‌ که به همت روان‌شناسان و پزشکان به فقدان خودآگاهی خودش پی برده و بعد با یک ابزار دقیق اندازه‌گیری مهندسی؛ با دقت، سایز اندام‌های داخلی‌اش را اندازه می‌گیرد، یعنی اندازه کلیه، قلب، و شش.

اما نگاه دیگری که بر این مجموعه حاکم است نگاه درون به برون است. نگاه انسانی که دلواپس چیزهایی است که خارج از خودش وجود دارند و محور این داستانک‌ها بر مسائلی مانند محیط زیست و نجات کره زمین از شر موجود دو پایی به نام انسان است. برای نمونه داستانک‌هایی مانند «تسخیر دنیا»، «توسعه پایدار»، «جلسه سری»، و «خز روباه آبی» از این دسته‌اند. درواقع در این داستانک‌ها نویسنده به ترسیم شرایط بحرانی از کره زمین می‌پردازد و استیلای انسان نادانی که همه چیز را در سودجویی و ثروت می‌بیند. در داستانک «جلسه سری»، حیوانات و گیاهان در زیرزمین و به دور از چشم انسان جلسه سری را برگزار کرده‌اند تا درباره شرایط بحرانی زمین و گونه‌های جانوری حرف بزنند و تصمیم‌گیری کنند از جمله شرکت‌کنندگان در این جلسه گربه سیاه، فصل زمستان، گشنیز به عنوان نماینده گل‌ها و سبزیجات، اکسیژن و سرب هستند:
«زمستان گفت: نمایندگان محترم! گزارش‌هایتان را قبل از جلسه به دقت خواندم. آمار و ارقامی که داده‌اید وخیم‌تر از سال‌های قبل است. تعداد تنوع گونه‌های جانوری و گیاهی و حشره‌ها رو به کاهش است. زمین سوراخ شده است. آب‌ها از بین رفته‌اند. فصول تغییر هویت داده‌اند. مثلا در ظاهر من را زمستان می‌بینید، اما من از درون خود را تابستان می‌دانم.»

برخی دیگر از داستانک‌ها بر بحران جوامع امروزی و تنهایی انسان، تسلط رسانه‌ها بر همه‌چیز و همه‌کس، بحران ارتباط دوسویه بین انسان و جامعه و مسائلی از این قبیل تمرکز دارد. برای نمونه در داستان‌های «رونمایی از نسخه جدید»، «این صف صف من نبود»، «فرار مالیاتی»، «حق بیمه»، و «من کی‌ام» همه و همه به مسائلی از جمله تنهایی انسان، رابطه انسان مدرن و تنها با قوانین بوروکراسی اداری، حذف کلیت انسانی در جوامع بی‌رحم و مدرن امروزی می‌پردازد.

برای نمونه در داستان «من کی‌ام» آمده است: «وقتی مادر پیرتان را دیدید، دوهزار و صدوپنجاه جست‌وجو درباره اصالت گردن‌بند و نحوه فروش آن داشتید. چهارصد و بیست‌ودو جست‌وجو درباره نحوه خشکاندن درخت همسایه انجام داده‌اید. وقتی همسرتان مریض بود هشتصد جست‌وجو درباره نحوه طلاق زن‌های رو به مرگ انجام داده‌اید. وقتی همسرتان بهبود یافت و به خانه برگشت، پنج‌هزار و بیست‌ویک جست‌وجو درباره پاک‌کردن حافظه موتورهای جست‌وجو انجام داده‌اید.»
در مجموع این کتاب، «این زندگی برای چند ماه اجاره داده می‌شود» پر است از دغدغه‌های اصیل و شریفی که به مخاطب تلنگر می‌زند، آن‌هم با زبان هنر، ادبیات و استعاره! زبان این مجموعه بسیار شسته و رفته است و نشان‌دهنده تسلط نویسنده بر زبان است. این داستانک‌ها هر کدام قصه‌ای با خود دارند و با زبانی طنز و گزنده به‌طور دائم به مخاطب نیشتر می‌زند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...