مجموعه داستان «آبی کم‌جان» نوشته محمدعلی دستمالی توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شد.

آبی کم‌جان محمدعلی دستمالی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این کتاب سومین مجموعه داستانی است که از این نویسنده منتشر می شود. دستمالی پیش از این، دو مجموعه داستان «اسبی برای مردن» و «تبعید به بالکنها» را در سال ۸۹ و ۹۷ منتشر کرده است. «آبی کم جان» در برگیرنده ۹ داستان کوتاه از این داستان نویس با این عناوین است: نیشابور که دریا ندارد، کات به چشمان اسب، دندان حضرت اشرف، پچ پچ با دلبر تک سیلابی، باغ یشمی، آبی کم جان، محاکات یک فراری، چشمه را چرا می بری؟، دست دوم.

داستان های این کتاب لحن و روایت های مختلفی دارند که به گفته نویسنده اثر، بیانگر تلاش او برای تجربیات جدید هستند. در داستان «نیشابور که دریا ندارد»، میرزارضا، راوی شیدا و عشقزدهای است که فضای زندگی درونی و بیرونی خود را برای محبوب و معشوق خود به نام ساغر به هم ریخته است، نگاه غریبی دارد که او را از تهران به اطراف و اکناف جهان کشانده است. این داستان، مقام نخست جایزه ادبی فرشته را در سال ٩٨ برای نویسنده اش به ارمغان آورد. داستان «دندان حضرت اشرف» نیز در سال ۹۹ برنده رتبه دوم جایزه صادق هدایت شد و نگاهی سینمایی به زندگی قوام‌السطنه چهره سیاسی مشهور تاریخ معاصر ایران دارد. به این ترتیب که بناست داستان زندگی او در یک سریال تلویزیونی به تصویر کشیده شود.

در داستان «محاکات یک فراری»، راویتی از یک پیوند عاطفی و خاص روایت می شود که در بطن خود، در حال پنهان سازی ابعاد یک قتل است. در «کات به چشمان اسب» هم مخاطب با روایتی از سرخوردگی یک عاشق سینه چاک روبرو می شود که شوق وافرش برای تماشای فیلم سینمایی مشهور پدرخوانده، او را به ورطه غریبی می کشاند. و در داستان «پچ پچ با دلبر تک سیلابی»، تعداد سیلاب اسم آدمها برای قهرمان داستان، رویکردش را در مورد زندگی و ادمها تغییر می دهد

در قسمتی از داستان «دندان حضرت اشرف» از این کتاب می خوانیم:

میرزا گفت: «نترس. به موقع می رسه. داستان واسه من یه جور آلبوم عکسه. داستان که تموم بشه، دونه دونه عکس ها رو می چینم، بعد فاز فیلمنامه و دیالوگ و بعدش هم دکوپاژ.»
امیری، با نگاهی که گویی قانع نشده، زوم کوتاهی روی صورت میرزا کرد و بعد نگاهش متوقف شد روی صفحه ای دیگر. کاغذ را برداشت و بلند خواند: «در شب تاریک تهران، داد می زنند و مشعل در عمارت قوام می اندازند. لاله بلورین دستکار چکسلواکی می شکنند و فرش نفیس کاشان بر آتش می اندازند... این کجای داستانه؟»
گفت: «دوران محمدرضا. شورش نان. مردم گرسنه، می ریزن خونه نخست وزیر رو آتیش می زنن. شاه هم کاری نمی کنه. دوس داره مردم دق دلی شون رو سر نخست وزیر خالی کنن.»
پرسید: «می تونی شخصیت اصلی ها رو کم کنی؟ اون لیستی که دفعه قبل به م دادی خیلی طولانیه.»
با تشر پرسید: «اینا به کدوم هاشون حساسن؟»
گفت: «نه. اینا چیزی نگفته ن هنوز. ولی لیست خیلی طولانیه.»

این کتاب با ۱۱۹ صفحه، شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۳۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...