چاپ مجموعه‌کتاب‌های دوطرفه پلیسی انتشارات افق بی‌پایان با عنوان کتاب‌های سایه‌روشن آغاز شد.

کتاب‌های دوطرفه پلیسی در سایه روشن

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، انتشارات افق بی‌پایان به‌تازگی چاپ مجموعه کتاب‌های پلیسی خود را تحت عنوان «کتاب‌های سایه‌روشن» آغاز کرده که به‌صورت دوطرفه چاپ می‌شوند.

هرکدام از این‌کتاب‌ها که با قطع پالتویی منتشر می‌شوند، دربرگیرنده دو داستان پلیسی هستند که هرکدام نیمی از کتاب را شامل می‌شوند و پس از رسیدن به نیمه کتاب، برای خواندن داستان بعدی، باید کتاب را به‌صورت عکس و سروته گرفت. این‌مجموعه با دبیری عباس کریمی عباسی، و هرجلد با شمارگان هزار نسخه و قیمت 30 هزار تومان چاپ می‌شود.

اولین‌کتاب مجموعه پیش رو، داستان «شهر کابوس» [Nightmare town] نوشته دشیل همت [Hammett, Dashiell] و «ترکه مردی که سر خم نکرد» [An unfinished woman : a memoir] نوشته لیلیان هلمن [Hellman, Lillian] را در بر می‌گیرد که هر دو توسط عباس کریمی ترجمه شده‌اند. این‌کتاب با 17 و 86 صفحه به چاپ رسیده است.

دومین کتاب مجموعه «سایه روشن» [Nightmare town] دربرگیرنده دو داستان از دشیل همت خارق شخصیت کارآگاه سم اسپید است. این‌داستان‌ها که «دستیار جنایت» و «مردی به نام سم اسپید» نام دارند، توسط آزیتا لاجوردی ترجمه شده‌اند. این‌کتاب با مجموع 97 صفحه منتشر شده است.

کتاب سوم این‌مجموعه، دربرگیرنده دو داستان از گیلبرت کیت چسترتون [Chesterton, G.K. (Gilbert keith)] است که توسط نیکا گلابی ترجمه‌ شده‌اند. داستان اول «خانه خنجرهای پرنده» و دیگری «نفرین خاندان دارناوی» است. داستان اول این‌کتاب 62 صفحه و داستان دیگر 56 صفحه دارد.

چهارمین کتاب مجموعه «سایه‌روشن» هم دو داستان را از رابرت بار درباره شرلوک هولمز شامل می‌شود که کامیار صدیقیان ترجمه‌شان کرده است. این‌کتاب از طرفی «دو پارودی از شرلوک هولمز» و از طرف دیگر «ماجرای باورنکردنی الماس‌های نحس» را در بر می‌گیرد. این‌کتاب هم با 39 به‌علاوه 54 صفحه چاپ شده است.

«نفرین صلیب طلایی» نوشته گیلبرت کیت چسترتون با ترجمه نیکا گلابی و «گلدفیش» نوشته ریموند چندلر با ترجمه الهام نادری‌فرید هم دو داستانی هستند که در کتاب پنجم این‌مجموعه چاپ شده‌اند.

این کتاب دوسویه هم با مجموع 115 صفحه به چاپ رسیده است.

................ هر روز با کتاب ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...