مجموعه داستان «خدا حفظتان کند، دکتر که‌وارکیان» اثر کورت ونه‌گات، نویسنده آمریکایی، به فارسی ترجمه شد. ونه‌گات در این کتاب مصاحبه‌های خود با مشاهیر مرده را از طریق بیمارانی که برای مدت کوتاهی مرگ را تجربه کرده‌اند به صورت داستانی درآورده است. این مجموعه داستان را مصطفی رضیئی به فارسی ترجمه کرده و ترجمه او توسط موسسه انتشاراتی «افراز» روانه بازار کتاب ایران می‌شود.

به گزارش ایبنا، ونه‌گات این داستان‌ها را در سال 1999 میلادی با نام اصلی «God Bless You, Dr. Kevorkian» منتشر کرده است. این مجموعه حاصل برنامه‌هایی است که این نویسنده در سال 1998 برای یک رادیوی عمومی در منهتن نیویورک می‌ساخت.

در این مصاحبه‌ها ونه‌گات از طریق یکی از دوستانش به نام دکتر که‌وارکیان با بیمارانی که ادعا دارند برای مدت کوتاهی مرگ را تجربه کرده‌اند آشنا می‌شود و مکالمه‌هایی تخیلی با مشاهیر مرده انجام می‌دهد. از جمله این مشاهیر می‌توان به افرادی چون آدلف هیتلر،
ویلیام شکسپیر و آیزاک آسیموف اشاره کرد. همچنین به یکی از شخصیت‌های داستانی خود وونه‌گات که در آثار قبلی‌اش وجود داشته است!

نام این کتاب (خدا حفظتان کند، دکتر که‌وارکیان) هم اشاره‌ای طعنه‌آمیز به یکی دیگر از آثار ونه‌گات است. کتابی با نام «خدا حفظتان‌ کند آقای رزواتر».

کورت ونه‌گات جونیور در سال 1922 در شهر ایندیاناپولیس در ایالت ایندیانا به دنیا آمد.

وی در رشته زیست‌ شیمی تحصیل کرد و از دانشگاه کورنل فارغ‌التحصیل شد، سپس در ارتش نام‌نویسی کرد و برای نبرد در جنگ جهانی دوم به اروپا اعزام شد. این نویسنده در جنگ به دست نیروهای آلمانی اسیر و در شهر درسدن زندانی شد و در همین دوره شاهد بمباران این شهر توسط بمب‌افکن‌های متفقین بود که بیش از صد و سی و پنج هزار نفر کشته به جا گذاشت. این تجربه بعد‌ها باعث خلق معروف‌ترین رمان او، «سلاخ خانه شماره 5» شد.

ونه‌گات پس از پایان جنگ و بازگشت به ایالات متحده آمریکا، در دانشگاه شیکاگو به تحصیل مردم‌شناسی پرداخت و سپس به عنوان تبلیغات‌چی برای شرکت جنرال الکتریک مشغول به کار شد، تا سال 1951 که با نهایی شدن انتشار اولین کتابش، «پیانوی خودکار»، این کار را ترک کرد و تمام‌وقت مشغول نویسندگی شد.

این نویسنده در روز 11 آوریل 2007 در سن هشتاد و چهار سالگی در منزل شخصی خود درگذشت. علت مرگ وی صدمه مغزی ناشی از سقوط اعلام شد.

پس از مرگ این نویسنده، اقبال بیشتری نسبت به آثار او در اکثر نقاط جهان شکل گرفت، به طوری که اکثر کتاب‌های او در ایران تجدید چاپ شد.

«خدا حفظتان کند، دکتر که‌وارکیان» در 100 صفحه چاپی روانه بازار کتاب ایران می‌شود.

پیشتر آثار دیگری از این نویسنده آمریکایی به فارسی ترجمه و در ایران منتشر شده است. از جمله ترجمه علی‌اصغر بهرامی از رمان‌های «سلاخ‌خانه شماره پنج»،‌ «گالاپاگوس»، «شب مادر» و «گهواره گربه» و چند ترجمه متفاوت از کتاب‌هایی چون «زمان لرزه» و «مرد بی‌وطن».

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...