داستان‌های ایرلند | آرمان ملی


کالم توبین [Colm Tóibín] پس از اثر پرفروش «بروکلین» که جوایزی را نصیب خود کرد، این‌بار با مجموعه‌ای از داستان‌های خیره‌کننده با عنوان «خانواده تهی» [The Empty Family] بازگشتی باشکوه داشته اشت آنطور که تایمز می‌نویسد: «کتابی که نه‌تنها توبین را به صورت کامل به طرفداران قدیمی او معرفی می‌کند، آثارش لذتی نشاط‌انگیز و مفرح را برای خوانندگانش به ارمغان می‌آورد.» یا آنطور که کِرکیس‌ریویو می‌نویسد «خانواده تهی» مهارت بی‌بدیل توبین را در نوشتن داستان کوتاه نشان می‌دهد. او هنر خارق‌العاده خود را در اثر «بروکلین» به نمایش گذاشت و هر ذره از این مجموعه‌داستان کوتاه اثری غنی است از نویسنده‌ای فوق‌العاده که روز‌به‌روز رو به ترقی است.» ایندیپندنت نیز «خانواده تهی» را مجموعه‌داستانی توصیف کرد که سیر صعودی کار توبین را در داستان‌نویسی انگلیسی قوت می‌بخشد.

«خانواده تهی» [The Empty Family]

کولم توبین در «خانواده تهی»، افق‌های تخیل خود را وسعت داده و طیفی باورنکردنی از دوره‌ها و شخصیت‌ها را ارائه می‌دهد - افرادی که سرنوشت آنها با عشق، تنهایی و آرزو- دوراهی تغییرناپذیر قلب انسان- گره خورده است. جای تعجب ندارد که کالم توبین هنری جیمز را می‌ستاید؛ توبین همچنین، رمان «استاد» را براساس زندگی جیمز نوشته است. بسیاری از داستان‌های «خانواده تهی»، متأثی از میراث سبک و سیاق نوشتاری هنری جیمز است: سبکی دقیق و تقریبا کلاسیک که از پیش‌پردازش زبانی پرهیز می‌کند تا بتواند شرح جزییات و احساسات را لحظه‌لحظه بیان نماید. شخصیت اصلی «خانواده تهی» فردی به نام جیمز است که داستان او با «سکوت» آغاز می‌شود که این امر خود وجه تمایز اصلی جیمز و توبین است .

توبین جایگاه خود را به‌عنوان نویسنده‌ای مطرح می‌کند که بیشتر آثارش براساس خاطرات نوشته شده و با وجود این کمتر کسی است که فکر کند «خانواده تهی» اثری بسیار کسالت‌بار است. بازگشت، مشخصه مهم بسیاری از داستان‌های اوست: شخصیت‌ها به مکان‌هایی بازمی‌گردند که پیشتر در آنجا بوده اند؛ بازگشتی که شخصیت‌های اثر بارها در افکار خود به آن مکان بازگشته‌اند. شخصیت‌های آثار او در این بازگشت، گذشته‌های دوست‌داشتنی را می‌یابند که گرمای آن هنوز در اعماق وجود آنها جاری است و توبین در بیان این درونمایه یکی از بهترین نویسندگان است.

توبین همچنین برای تأکید بر درونمایه آثارش از منظر دید هنری جیمز بهره می‌گیرد. عنوان و روایت داستان «یک منهای یک» هر دو از منظر دید اول‌شخص بهره می‌برند که در آن راوی به طور مستقیم خواننده را مورد خطاب قرار می‌دهد. با این منظر دید غیرمعمول، توبین صمیمیتی پایدار و ماندگار را بین راوی و خواننده ایجاد می‌کند، به‌طوری‌که خواننده تلاش می‌کند مولفه‌های این ارتباط را کشف کند.

از میان دو داستان «خانواده تهی» و «یک منهای یک» شاید دومی از موفقیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا معلوم می‌شود مخاطب و روای هر دو مرد هستند. بااین‌حال، طبیعت انتزاعی «خانواده تهی» به نویسنده این فرصت را می‌دهد تا تعابیر مناظر اثر را با نثری باشکوه برای خواننده به صورت ملموس و برانگیزاننده توصیف نماید.

مناظر توبین برای خواننده اغلب یادآور چشم‌اندازهای ایرلند و اسپانیا است، کشورهایی که هر دو شاهد تحولات سیاسی و اجتماعی بوده‌اند. اما مناظری که در آثار او دیده می‌شود بیشتر در خدمت ترسیم پس‌زمینه‌ای برای تعاملات انسانی است که توبین با آنها هماهنگ است و ارتباط دارد.

داستان «خیابان»، که حوادث آن در اسپانیا رخ می‌دهد، شهرت توبین را رقم می‌زند. داستان «خیابان» در میان جامعه کارگران پاکستانی مقیم بارسلون، که نام آنها در جایی ثبت نشده، رخ می‌دهد. این اثر روایت مهاجر تازه‌واردی به نام مالک است، که در شرایط نامساعد زندگی در محیطی شلوغ و فاقد استانداردهای زندگی کارگری، به تدریج از علاقه خود به کارگر مهاجر دیگری به نام عبدل آگاه می‌شود. دو شخصیت داستان با تردید و خودداری متقابل از ابراز عشق به یکدیگر روبه‌رو هستند؛ زیرا در شرایط نامساعد زندگی کارگران مهاجر، فضا و حریم خصوصی برای آنها وجود ندارد و در صورت برملاشدن احساس آنها به یکدیگر، با تهدید جدی و خشونت‌بار از طرف دیگر کارگران مهاجر روبه‌رو هستند. تمامی این مشکلات باعث می‌شود روابط ضعیف و شکننده بین این دو ایجاد شود.

توبین در داستان «خیابان» جهشی تخیلی را تجربه می‌کند که زنگ‌های حقیقت را به صدا درآورد، و به دنبال آن، روحیه انحصارطلبانه و بسته و درعین‌حال خوش‌قلبی و صفای قلبی این جامعه پاکستانی را به تصویر می‌کشد. این داستان درحالی‌که تاثیرگذار و سرزنده است و می‌تواند برخی عواطف انسانی را جریحه‌دار نماید، نمایشی از مهارت توبین در نوشتن داستان کوتاه به سبک و سیاق هنری جیمز است که می‌توانست تحسین خود جیمز را به دنبال داشته باشد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

دختری نوجوان، زیبا و در آستانه‌ بلوغ است و به خاطر فقر خانواده‌اش در یک محله‌ بدنام زندگی می‌کند... خواهرش نیز یک زن بد نام است... با رسیدن به سن بلوغ باید کار خواهر بزرگترش را انجام دهد تا کمک خرج خانواده باشد... پسر یک راهب ریاکار بودایی است... عاشق میدوری می‌شود اما خجالت می‌کشد از اینکه عشقش را به میدوری اظهار کند؛ به‌رغم اینکه همانند سایر همبازیان خود به کار خواهر بزرگتر میدوری آگاه است ...
تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...