Kimberly Belle

بهترین نویسندگان ژانر معمایی آمریکا در جایزه ادگار آلن پو در سال ۲۰۲۵ معرفی شدند.

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، انجمن نویسندگان ژانر معمایی آمریکا از بهترین‌های داستان‌های معمایی، غیرداستانی و تلویزیونی منتشر شده یا تولید شده در سال ۲۰۲۴ تجلیل کرد.

ماشین جهنمی: داستانی واقعی از دینامیت، وحشت و ظهور کارآگاهان مدرن» [The Infernal Machine] نوشته استیون جانسون

امسال در هفتاد و نهمین دوره جوایز سالانه ادگار که در نیویورک برگزار شد، این برندگان معرفی شدند:

بهترین رمان: «جمعیت حاضر» [The In Crowd] نوشته شارلوت واسل
بهترین رمان اول یک نویسنده آمریکایی: «شهر مقدس» [Holy City] نوشته هنری وایز
بهترین کتاب اوریجینال جلد شومیز: «بیوه پاریس» [The Paris Widow] نوشته کیمبرلی بل
بهترین کتاب جنایی: «ماشین جهنمی: داستانی واقعی از دینامیت، وحشت و ظهور کارآگاهان مدرن» [The Infernal Machine] نوشته استیون جانسون
بهترین کتاب انتقادی / زندگینامه‌ای: «جیمز سالیس: همراهی برای داستان‌های معمایی» نوشته نیتن اشمن
بهترین داستان کوتاه: «گوزن من را بخور» نوشته اریکا کروس
بهترین کتاب نوجوانان: «اسرار زباله و گنج: کلید دزدیده شده» نوشته مارگارت پترسون هدیکس
بهترین نویسنده نوجوان: «۴۹ مایل تنهایی» نوشته ناتالی دی. ریچاردز
بهترین سریال تلویزیونی اپیزودی: «اپیزود اول- موسیو اسپِید»، نوشته تام فونتانا و اسکات فرانک

سایر جوایز اهدا شده شامل این موارد بود:

جایزه یادبود رابرت ال. فیش: «یهودیان در خیابان الم، مجله معمایی الری کوئین، سپتامبر-اکتبر ۲۰۲۴» نوشته آنا استولی پرسکی
جایزه سایمون و شوستر: «نویسنده داستان‌های معمایی» نوشته سولاری جنتیل
جایزه یادبود سو گرافتون: «آسایش ارواح» نوشته ژاکلین وینسپیر
جایزه یادبود لیلیان جکسون براون: «قتل‌های گریت دیدلینگ» نوشته کاتارینا بیوالد

برندگان جوایز ویژه:

جایزه استاد بزرگ: لورا لیپمن / جان سندفورد
جایزه کلاغ: کتابفروشی چهره در کتاب، ال دورادو هیلز، کالیفرنیا
جایزه الری کوئین: پیتر ولورتون، انتشارات سنت مارتین

جوایز ادگار، که به نام نویسنده مشهور ژانر جنایی ادگار آلن پو، نامگذاری شده، به نویسندگان آثار برجسته معمایی در بخش‌های مختلف اهدا می‌شود.

این جایزه هر سال از سوی انجمن نویسندگان معمایی با حدود ۳۰۰۰ عضو شامل نویسندگان کتاب‌های داستانی و غیرداستانی، نویسندگان فیلم و تلویزیون، و همچنین ناشران، ویراستاران و نمایندگان ادبی برندگان خود را انتخاب می‌کند.

................ هر روز با کتاب ................

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...