لورن بیوکز با کتاب "شهر باغ وحش" برنده جایزه "آرتور سی کلارک" سال 2011 اعلام شد.

به گزارش مهر به نقل از گاردین، در فهرست امسال که به گفته یکی از داوران، جالبترین لیست نامزدهای جایزه "آرتور سی‌کلارک" در 25 سال گذشته است، نام جوان‌ترین نویسنده رمان علمی تخیلی در کنار مدعیان این ژانر دیده می‌شد. همچنین در میان فینالیستهای این جایزه که پیش از این در تسلط مردان قرار داشت دو زن نیز حضور داشتند.

داوران کتاب "شهر باغ وحش" را اثری دانسته‌اند که از صافی صداقت و نقد بی‌رحمانه اجتماع از طریق تخیل خیره کننده برای تولید جهانی ملموس، رد شده است.

کتابهای نامزدهای دور نهایی جایزه امسال "آرتور سی‌کلارک" عبارت بودند از  "خانه درویش" از ایان مک‌دونالد، "هیولاهای مردان" نوشته پاتریک نیس، "جوانمردی" از ریچارد پاورز ، "اعلام شده" اثر تیم پاورز و "لایت‌بورن" از ترسیا سالیوان.

جایزه "آرتور سی‌کلارک"  با هدف تقدیر از بهترین داستانهای علمی تخیلی منتشر شده در بریتانیا، هر سال برگزار می‌شود و یکی از معتبرترین جوایز انگلیسی است. این جایزه در سال 1987 به منظور قدردانی از آرتور سی کلارک نویسنده فقید داستانهای علمی تخیلی تاسیس شد و در اولین دوره آن از کتاب "قصه کنیز" نوشته مارگارت اتوود تجلیل به عمل آمد.

این جایزه تا زمانی که خود کلارک زنده بود با حضور وی به نویسنده برنده اهدا می شد و از سال 2008 که او در گذشت برگزارکنندگان یاد و خاطره‌اش را در مراسم اهدای جایزه گرامی می‌دارند.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...