رمان «سال سایه‌ها» نوشته کلر لگراند با ترجمه حسین فدایی‌حسین توسط نشر پیدایش منتشر شد.

به گزارش مهر؛ داستان این رمان درباره دختر نوجوانی به نام اولیویا است که زندگی سختی پیش رو دارد. چون مادرش او را ترک کرده و پدر بی‌خیالش هم رهبر یک ارکستر موسیقی ورشکسته است. پدر اولیویا برای صرفه‌جویی در هزینه‌های زندگی، او و مادربزرگش را به اتاق پشت سالن کنسرت برده تا آن‌جا زندگی کنند. در این شرایط، تنها دوست اولیویا یک گربه ولگرد و تنبل به نام ایگور است.

در ادامه داستان، درست زمانی که اولیویا فکر می‌کند زندگی هیچ چیز جالب توجهی ندارد، با ۴ روح سایه‌وار در سالن کنسرت روبرو می‌شود. این روح‌ها به کمک اولیویا نیاز دارند چون اگر سالن کنسرت تعطیل شود، برای همیشه در آن مکان اسیر می‌شوند. بنابراین کاری که اولیویا باید انجام دهد، حفظ سالن کنسرت است. اما این کار، اصلاً ساده و آسان نیست.

این رمان ۴ قسمت اصلی دارد که فصول مختلفی را از یک تا ۵۰ در بر می‌گیرند.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

جوآن روی صندلی همیشگی‌اش در انتهای میز نشست. به من و جای خالی هنری نگاه کرد و خودش را روی نیمکت سُر داد و درست روبه‌رویم نشست. جایی که هنری باید می‌نشست.
جوان پرسید: «پس هنری چی شد؟» لحنش نه تمسخرآمیز بود، نه خاله‌زنکی و نه هیچ‌چیز دیگر. بیشتر داشت همدردی می‌کرد. آرام روی شانه‌ام زد و باعث شد همه‌چیز را درباره روح‌ها و اشباح و هنری و آقای بنکس بگویم. او مدتی طولانی هیچ حرفی نزد، فقط سرش را به علامت تائید تکان می‌داد. هرچه می‌گفتم قبول می‌کرد، انگار حرف‌های عادی و همیشگی مردم بود.
فکر می‌کنم به خاطر همین بود که روح‌ها شب جلسه احضا ارواح تصمیم گرفتند به او اعتماد کنند و خودشان را به او نشان دهند. جوآن از آن‌جور آدم‌ها بود که با وجود پوسترهای اعتراض‌آمیز و همه چیزهای دیگرش به او اعتماد می‌کردی.
وقتی همه‌چیز را به جوآن گفتم، گفت: «یعنی نمی‌دونستی هنری فرزندخونده‌ست؟»
لحنش باعث شد من حالت دفاعی بگیرم. «نه. از کجا باید می‌دونستم؟»
جوآن شانه بالا انداخت. «خب، منظورم اینه که اونا بعضی وقت‌ها می‌یان جلسات مدرسه. یا تماشای مسابقه‌های بیسبال.» شکلکی درآورد. «پدر من عاشق بیسباله. هر مسابقه‌ای تو شهر باشه می‌ره.»
گفتم: «نمی‌دونم، تا حالا بهش توجه نکردم.» شاید به خیلی چیزهای دیگر هم توجه نداشتم. شروع کردم به خط‌خطی توی دفتر طراحی‌ام. این کار باعث می‌شد حالم بهتر شود.
جوآن خودش را نزدیک‌تر کشید. «بابای من همه‌چیز رو درباره آدم‌های این شهر می‌دونه، خب؟ منظورم اینه که آدم مهمیه. ولی البته افاده‌ای نیست.»

این کتاب با ۴۹۶ صفحه مصور، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۶۰ هزار تومان منتشر شده است.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...