نشر نون رمان جنایی «انجمن قتل پنجشنبه‌ها» [The Thursday murder club] نوشته ریچارد آزمن [Richard Osman] را با ترجمه محدثه احمدی منتشر کرد.

انجمن قتل پنجشنبه‌ها» [The Thursday murder club] ریچارد آزمن [Richard Osman]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشر نون اولین اثر از ریچارد آزمن، تهیه‌کننده، کمدین و نویسنده‌ نامدار انگلیسی، را با ترجمه‌ محدثه احمدی به بازار نشر فرستاد. هرچند این اولین رمان آزمن بود اما با موفقیتی خارق‌العاده در دنیا مواجه شد، موفقیتی که پیش‌بینی می‌شود ادامه‌دار باشد.

۱۰ ناشر مختلف برای به دست‌ آوردن امتیاز این اثر رقابت می‌کردند و درنهایت انتشارات پنگوئن برنده‌ این رقابت شد. ریچارد آزمن برای چاپ این رمان جنایی خود یک قرارداد شگفت‌انگیز هفت‌رقمی بسته و طی 18 ماه مخفیانه مشغول نگارش آن بود. «انجمن قتل پنجشنبه‌ها» در پاییز 2020 منتشر شد و حالا نشر نون اولین ناشر ایرانی است که آزمن را به کتاب‌خوان‌های ایرانی معرفی کرده است و خوانندگان فارسی‌زبان با فاصله‌ کمی از خوانندگان انگلیسی‌زبان در لذت خواندن این اثر شریک شده‌اند.

این ترجمه در ۳۵۰ صفحه و بهای ۷۹ هزار تومان به مخاطبان ایرانی عرضه شده است.

آزمن 50 ساله که پیشتر به‌خاطر اجراهای تلویزیونی‌اش معروف بود به نشریه‌ گاردین گفته است سال‌ها دلش می‌خواسته جرات نگارش یک رمان جنایی را پیدا کند: «همیشه می‌دانستم نوشتن رمان جنایی چقدر سخت است، و برای نویسندگان این ژانر احترام زیادی قائلم. این‌همه صبر و انتظار ارزشش را داشت. تصمیم گرفتم کارم را شروع کنم ولی دیگر نتوانستم جلوی قلمم را بگیرم. به کسی چیزی نگفتم، چون نمی‌خواستم از آن دسته آدم‌هایی باشم که دور می‌چرخند و می‌گویند اوه، بله، دارم کتاب می‌نویسم. وقتی کتاب تمام شد با خودم گفتم خب، حداقل فهمیدم از پسش برمی‌آیم.»

بازدید آزمن از یک دهکده‌ بازنشستگی الهام‌بخش او برای این رمان شد که به گفته‌ خودش «پر از افراد جالبی بود که زندگی‌های جذابی داشتند. کارهایی می‌کردند و چیزهایی داشتند ولی انگار همگی در خوابگاه دانشگاه زندگی می‌کردند.» در این رمان پرفروش، کارآگاهانی تازه‌کار در یک دهکده‌ بازنشستگی شیک دور هم جمع می‌شوند تا راجع به جنایت‌های حل‌نشده تحقیق کنند. یک بسازبفروش محلی به قتل می‌رسد و حالا این اعضای عجیب اولین پرونده‌ واقعی خود را پیش رو دارند و باید راز آن را کشف کنند.

نامزدی جایزه‌ ادگار در بخش رمان جزو موفقیت‌های این کتاب است و قرار است یک اقتباس تلویزیونی از آن هم ساخته شود.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...