چهره مچاله الیاس | شهرآرا


الیاس کانِتّی [Elias Canetti]، احتمالا، بیشتر با «کیفر آتش» [Die blendung] به خاطر می‌آید، یا همان «برج بابل»، رمانی که پس از آن، در ۱۹۸۱، به نوبل ادبیات رسید، اثری که آن را جزو ۱۰۰۰ کتابی برمی شمارند که باید حتما قبل از مرگ خواند، کتابی که به زندگی دانشمندی می‌پردازد به نام «پتر کین»، آدمی متخصص زبان و فرهنگ چین، و البته عاشق سکوت و کتاب، که خودش هم عاشق آدم‌هایی می‌شود که کتاب دوست اند و به نحوی دوروبر کتاب می‌پلکند.

زبان نجات یافته»(حکایت یک نوجوان) [Die gerettete Zunge : Geschichte einer Jugend]، «مشعل در گوش» [Die Fackel im Ohr : Lebensgeschichte] و «بازی چشم» [Das Augenspiel: Lebensgeschichte].

اما، جدای از این اثر، سه گانه این نویسنده بلغاری نیز جزو آثار مهم اوست، سه گانه‌ای که درواقع خودزندگی نامه اوست و سه برهه از زندگی نویسنده و بالاوپایین‌هایش را به صورت مجزا روایت می‌کند و به ترتیب از این قرار است: «زبان نجات یافته»(حکایت یک نوجوان) [Die gerettete Zunge : Geschichte einer Jugend]، «مشعل در گوش» [Die Fackel im Ohr : Lebensgeschichte] و «بازی چشم» [Das Augenspiel: Lebensgeschichte]. این سه کتاب را حسن نقره چی به فارسی برگردانده و انتشارات «نیلوفر» چاپ و روانه بازار کرده است. اما هرکدام از این سه کتاب دست روی کدام جنبه از زندگی کانتی گذاشته اند؟

روایت اول: «زبان نجات یافته»
لب دوختن و دم نزدن

«زبان نجات یافته» اولین بخش از خودزندگی نامه نویسنده است که توضیح «حکایت یک نوجوان» هم کنار عنوان آن جا گرفته و با یک خاطره دور از دوران بچگی کانتی شروع می‌شود، یک خاطره بهت آور و شاید وحشتناک: الیاس از یک اتاق بیرون می‌آید و یک مرد، که ماسکی بر صورتش زده، مجبورش می‌کند تا زبانش را بیرون بیاورد و به او می‌گوید، اگر حرف بزند، زبانش را می‌برد. سال‌ها بعد، الیاس می‌فهمد آن که تهدیدش کرده معشوق پرستار بچگی اش بوده و همه این کارها را انجام داده تا مبادا او رازشان را پیش پدر و مادرش برملا کند. این البته فقط آغاز ماجراست. کانتی، در «زبان نجات یافته»، از پستی و بلندی زندگی اش می‌گوید و رنج‌ها و زجرهایی که در سن کم تجربه می‌کند و برای بچه‌ای در سن وسال او زیادی عذاب آور است. مثلا، جایی از این می‌گوید که مادرش مجبورش می‌کند تا درعرض سه ماه زبان آلمانی را در حد اعلا یاد بگیرد، چون، پسرک ــ که فقط هفت سال داردــ پدرش را ازدست داده و با یادگیری زبان آلمانی باید کمبود او را جبران کند. این رفت و آمد بین کودکی و بزرگ سالی عمده چیزی است که کانتی در بخش اول خودزندگی نامه اش بیان می‌کند.

روایت دوم: «مشعل در گوش»
زبانه کشیدن شعله‌های زندگی

«مشعل در گوش»، بخش دوم این خودزندگی نامه است، بخشی که مادر مستبد کانتی باز در آن حضور دارد، و البته تعداد آدم هایش بیشتر هم می‌شود: پای برادر دوست داشتنی اش به میان می‌آید و زنی که قرار است بعدها همسر او شود، و حتی بزرگانی چون برتولت برشت. نویسنده، در این کتاب، زندگی اش در بازه زمانی شانزده تا بیست وشش سالگی را روایت می‌کند، روزهایی که بزرگ می‌شود، به جوانی می‌رسد، دارد جهان بینی پیدا می‌کند و می‌کوشد مسائل و مفاهیم را در ذهنش حلاجی کند و از ظن خودش به آن‌ها بنگرد. او حالا از کرامت انسانی صحبت می‌کند و از چگونگی رسیدن به ایده‌ها و محقق شدن آن ها، و از مرگ.

روایت سوم: «بازی چشم»
نگاه به آنچه بوده ام

«بازی چشم»، سومین و آخرین بخش سه گانه زندگی کانتی است. حالا او می‌خواهد خودش را محک بزند. به مسیری که گذرانده نگاه می‌کند، به نوشته هایش، به «پاداش کیفر»، و همه عاطفه و احساسش را، با شجاعت و بی پروایی، روی کاغذ می‌آورد . اما «بازی چشم»، صرفا واگویه‌ها و مشاهدات کانتی از زندگی اش نیست؛ او، در مسیر خودشناسی، با هنرمندان نامداری چون هرمن بروخِ نویسنده و آلبان ماریا یوهانس برگِ موسیقی دان گفت وگو می‌کند و در همین دایره تعامل به مقصودش می‌رسد؛ می‌توان گفت، حداقل، تا جایی به مقصودش می‌رسد.

«زبان نجات یافته»، در ۴۰۶ صفحه، سال ۱۳۹۹ منتشر شده است و امروز ۳۸۵هزار تومان قیمت دارد؛ «مشعل در گوش»، در ۴۳۲ صفحه و به قیمت ۲۱۵هزار تومان، سال ۱۴۰۱ چاپ و منتشر شده است؛ «بازی چشم» هم، در ۳۸۴ صفحه و به بهای ۳۸۵هزار تومان، سال ۱۴۰۳ به بازار آمده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...