میلان کوندرا نویسنده مطرح و واتسلاف هاول (واتسلاو هاول) [Václav Havel] نویسنده و سیاستمدار چک از میهمانان جشنواره ادبی پراگ خواهند بود.

به گزارش مهر به نقل از سایت پی‌آر اورجنت، این دو نویسنده به همراه دوستداران ادبیات از سراسر اروپا در این رویداد سالیانه که از سال 1995 تاسیس شده‌ است شرکت خواهند کرد.

امسال لهستان به عنوان مهمان افتخاری  در جشنواره ادبی پراگ حضور می‌یابد و تمرکز ویژه‌ای بر روی نویسندگان لهستانی و میراث ادبی این کشور انجام خواهد گرفت.

افرادی که در مدت برگزاری این جشنواره در هتل "پراگ" اقامت دارند علاوه بر شخصیتهای مطرح یاد شده می‌توانند انتظار دیدن نویسندگانی چون سارا واترز، جوزف وینکلر، سیجا استوجکا و مایکل نیمئی را داشته باشند.

از بخشهای مهم جشنواره ادبی پراگ می‌توان به ارائه کتاب،‌ قرائت آثار ادبی، نمایش مجموعه‌ای از فیلمهای اقتباسی از ادبیات جهانی و عرضه ادبیات کودک و نوجوان اشاره کرد.

جشنواره ادبی پراگ از 13 تا 16 ماه مه (23 اردیبهشت تا 26 اردیبهشت) برگزار می‌شود.


میلان کوندرا از داستان‌نویسان و رمان‌نویسان برجسته معاصر و یکی از نامزدهای دریافت نوبل ادبیات سال 2009 است که اغلب آثار وی از جمله "هنر رمان"، "شوخی"، "عشقهای خنده‌دار"، "زندگی جای دیگری‌است"، "مهمانی خداحافظی"، "کلاه کلمنتیس"، "کتاب خنده و فراموشی"، "بار هستی" و "جاودانگی" به فارسی ترجمه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...