در آستانه برگزاری مراسم پایانی چهارمین دوره جایزه داستان‌نویسی «ارغوان» از کتاب منتخبان این جایزه رونمایی شد.

جایزه داستان‌نویسی ارغوان روشنا نقطه»

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این کتاب که نام آن «روشنا نقطه» است، با پیش‌گفتاری از احمد پوری، عضو هیات داوران و با مقدمه‌ای از اوژن حقیقی، دبیر این جایزه ادبی توسط نشر «هفت رنگ» منتشر شده است.

جایزه «ارغوان» هدف اصلی خود را پس از کشف استعدادهای جوان، معرفی آنان و کمک برای ورود به فضای حرفه‌ای داستان‌نویسی و نشر می‌داند.

سال گذشته برگزارکنندگان این جایزه با همین هدف، از میان ۳۰ داستان‌نویس جوانی که آثارشان در سه دوره گذشته این جایزه برگزیده و منتشر شده بود، ۱۰ نفر را دعوت کردند تا داستان‌هایی با موضوع «عشق و تنهایی» بنویسند.

نویسندگان جوان به دنبال این دعوت، پاییز سال گذشته ۱۰ داستان کوتاه با همین موضوع نوشتند که مراحل چاپ و آماده‌سازی آن‌ها زمستان گذشته و بهار امسال انجام شد و حالا کتاب آنان «روشنا نقطه» منتشر و در کتابفروشی‌ها عرضه شده است.

هدف از این کار حمایت از این نویسندگان جوان عنوان شده است که همگی از کشف‌های دوره‌های پیشین جایزه «ارغوان» بودند و همین‌طور آشنایی هر چه بیشتر آنان با فضای حرفه‌ای و نشر کتاب.

احمد پوری در بخشی از پیش‌گفتار این کتاب با امید به بالندگی نویسندگان نونفس نوشته است: «مضامین داستان‌ها، پرداخت فنی آن‌ها و صیقل‌خوردگی هنری‌شان نشان می‌دهد که این نسل تازه‌نفس برآنند طرحی نو دراندازند در ادبیات داستانی سرزمین ما.»

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...