رمان ایرانی «کتاب خم» نوشته‌ی علیرضا سیف‌الدینی، بهترین رمان فارسی 1397-96 و برنده‌ی نوزدهمین و بیستمین دوره‌ی جایزه‌ی مهرگان ادب شد.

کتاب خم علیرضا سیف‌الدینی

به گزارش کتاب نیوز، هیأت داوران جایزه مهرگان ادب در بیانیه‌ای اعلام کرد: «از میان هفت رمان راه‌یافته به مرحله نهایی، هیأت داوران با اکثریت آرا رمان کتاب خم نوشته علیرضا سیف‌الدینی از نشر نیماژ را به دلیل انتخاب زاویه دید متفاوت و منحصر‌به‌فرد متشکل از راوی مخفی یا خطاکار، بازنمایی معناهای متعدد خمیدگی و بازنمایی هم زمان عنصر تقصیر و اعتراف، به کارگیری نثری هماهنگ با ضرب‌آهنگ حوادث بیرونی و احساس‌های درونی، شکستن مناسبات میان مراد و مرید، بهره‌گیری از ژانرهای مختلف ادبی و نمایشی با زیرساختی واحد، ایجاد مناسبت بینامتنی با برخی از آثار مهم جهان، تلفیقی خلاقانه میان محتوا و فرم با زوایای پنهان زندگی روزمره، تاریخ و ادبیات، به عنوان بهترین رمان فارسی انتخاب کرده و شایسته دریافت تندیس مهرگان ادب، جایزه نقدی و لوح تقدیر دانسته است.»

هیأت داوران این جایزه همچنین با اکثریت آرا، رمان «آتش زندان» نوشته ابراهیم دمشناس از نشر نیلوفر و رمان «شکوفه‌های عناب» نوشته رضا جولایی از نشر چشمه را شایسته تحسین و دریافت لوح تقدیر جایزه مهرگان ادب دانست.

هیأت داوران هم‌چنین با اکثریت آرا دو رمان «کوچ شامار» نوشته فرهاد حیدری گوران از نشر آگاه/ بان را به دلیل ترسیم ریزنگارانه و رازورانه‌ی زلزله کرمانشاه و نیز رمان «ط» نوشته زاهد بار خدا از نشر افراز را به عنوان دو رمان تقدیر شده انتخاب و شایسته دریافت لوح تقدیر جایزه مهرگان ادب اعلام کرد.

جواد اسحاقیان، هلن اولیائی‌نیا، حسین آتش‌پرور، پروین سلاجقه، سیاوش گلشیری، لیلا صادقی و ابوالفضل حسینی هیات داوران این جایزه را تشکیل می‌دادند.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...