رمان «مرگ‌یاری» نوشته تکتم توسلی توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شد.

مرگ‌یاری تکتم توسلی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، از تکتم توسلی پیش‌تر دو کتاب داستانی «از جایی که من نشسته‌ام» و «این‌جا همه‌چیز موقتی است» منتشر شده است. کتاب جدید او با عنوان «مرگ‌یاری» درباره مرگ ناگهانی یک پسر جوان است. این‌پسر از دید دیگران سرشار از زندگی است و مرگش بسیار ناگهانی و غافلگیرکننده است. ماجرای این‌مرگ هم در روایت‌های مختلف ارائه می‌شود و روایت نیز به‌گونه‌ای است که گویی در حاشیه اتفاقات است.

مرگی که در این‌داستان رخ می‌دهد، به‌ظاهر ساده است و توسط راویان مختلف روایت می‌شود اما تعریف ماجرا از زوایای مختلف باعث می‌شود از رازهای مختلف پرده‌برداری شود. یکی از فواید این‌افشاشدن حقیقت، این است که گناهکاران و بی‌گناهان مشخص شوند.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

نمی‌دانم رابطه پگاه با برادرش چطور بود. امین که از وقتی دنیا آمد روی مخ من بود. جز آن وقت‌هایی که تازه حرف‌زدن یاد گرفته بود و به من می‌گفت: «نسی.» نمی‌توانست حرف «ر» را درست تلفظ کند. «ر» ها را نمی‌گفت، یا به جایش «ل» می‌گذاشت. وای، ولی مگر می‌شود یک‌روز دیگر نباشد! پگاه سر کلاس زبان توی لکچرش درباره خانواده‌اش فقط گفت یک برادر دارد که موزیسین است. یک‌بار هم گفت برادرش موافق آیلتس گرفتن و رفتنش از این‌جا نیست. همین؟ خب چرا؟
بابا همیشه می‌گوید این هنری‌ها آدم‌های خطرناکی هستند. راست می‌گوید. انگار یا به هم خیانت می‌کنند، یا دعوا دارند، یا معتاد می‌شوند یا خودشان را می‌کشند. از خدایش هم باشد خواهر آیلتس بگیرد. حالا برود یا نرود را نمی‌دانم. من که هیچ‌وقت جایی نمی‌روم. زبان را هم اندازه‌ای می‌خوانم که به درد همین‌جایم بخورد. ولی معلوم نیست او چه‌کار به کار خواهرش داشته؟ بیچاره. چه می‌گویم من؟ حالا که مرده طفلک...

این‌کتاب با ۲۰۷ صفحه، شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۷۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...