رمان «هفت تیر، ساعت نُه» نوشته حامد سرایی توسط نشر سیب سرخ منتشر و راهی بازار نشر شد.

هفت تیر، ساعت نه حامد سرایی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، «هفت تیر، ساعت نُه» دومین کتاب و اولین‌رمانی است که از حامد سرایی منتشر می‌شود و روایت شور و اشتیاق جوانانی است که در شهر، آرزوهای خود را جست و جو می کنند و تجربه عشق، آرمان، شکست و رویاهای خود را در بستر زمانه خود به مکان پیوند می‌دهند. میدان‌ها و خیابان‌ها عرصه بلوغشان شده است و تاریک روشنای وقایع آنها را از سوژه‌گی جدا می‌کند و در تب و تاب و اشتیاق جوانی، نفسی نو را پیدا می‌کنند.

زبان «هفت تیر، ساعت نه» انعطاف لازم برای رفت و برگشت بین ذهنیت و عینیت را به دست می‌دهد و روی لایه‌ای لغزنده از ترسیم وقایع و بیانگری به تجربه احضار زمانبندی‌های هر دو نزدیک می‌شود. رمان از گزارش رخدادها به‌سمت صورت بندی جوانی گرفتار و پرسه‌زن شهر پیش می‌رود و در ورطه «پذیرش آنچه هست» و آرزومندی روزگاری دیگر، مالیخولیای این‌مواجهه را شکل دهد.

زبان سیال در کنار قاب گرفتن بخشی از تاریخ معاصر از زاویه دید شخصیت‌هایی هنوز شیفته و خواندن جدل‌‎ها و تنش‌ها بر سر مقولاتی که به فرجام و پذیرش نرسیده‌اند، از ویژگی‌های رمان «هفت تیر،ساعت نه» هستند.

«هفت تیر، ساعت نُه» در 58 صفحه و با قیمت 14هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...