رمان «و توی دروازه» نوشته عباس سعیدی توسط انتشارات کتاب جمکران به چاپ هشتم رسید.

و توی دروازه عباس سعیدی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، رمان نوجوان و طنز «و توی دروازه» نوشته عباس سعیدی به‌تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران به چاپ هشتم رسیده است.

در عرصه‌های قدرت طلبی و تجاوز، جنگ همیشه مخرب و ویرانگر بوده است. در هر جنگی که اتفاق می‌افتد قربانیان زیادی از کودکان، سالمندان و بیماران درگیر جنگ می‌شوند، تعداد زیادی بی‌خانمان شده و تحت تأثیر اثرات مخرب جنگ قرار می‌گیرند و این آسیب‌ها تا سال‌ها همراه آنها باقی می‌ماند.

هشت سال جنگ تحمیلی بخشی از تاریخ کشورمان ایران است که گرچه این روی تلخ را دارد اما روی دیگر آن هشت سال ایثار و ایستادگی و مقاومت رزمندگان و مردم غیور ایران است که از جان و مال خود برای دفاع از خاک این مرزوبوم مایه گذشتند. پس نوشتن و گفتن از آن برای کودکان و نوجوانان، هم برای دانستن تاریخ کشورشان و هم برای آشنایی و آمادگی با چنین شرایطی لازم و ضروری است. و شاید زبان طنز بهترین زبان برای انتقال این مفهوم باشد.

«و توی دروازه» رمان نوجوان به قلم «عباس سعیدی» درباره برشی از دفاع مقدس با زبان طنز است. داستانی صمیمی و خواندنی از ماجراهای پسری عزیزدردانه که به جبهه می‌رود در نخستین روزهای حضورش در جبهه در روستایی از خوزستان در محاصره عراقی‌ها گرفتار می‌شود و چیزهایی می بیند که حتی خیالش را هم از ذهنش عبور نمی داده است.

از همان لحظه‌های اول ورود شخصیت اول به جبهه، جنگ روی اصلی خود را نشان می‌دهد. جنگی نابرابر بین اهالی یک روستا با سربازان مسلح بعثی. «و توی دروازه» پر از هیجان و تلخی، خیانت، گلوله و تعقیب و گریز است. ترکیب تلخی صحنه‌های دردناک جنگ با روایت شیرین تجربه‌ای جدید از داستان‌های دفاع مقدس را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد.

چاپ هشتم این‌کتاب با ۱۸۰ صفحه و قیمت ۳۵ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...