مرور دوباره‌ی یک رویداد وحشتناک | الف


رمان «خفاش شب» اثر سیامک گلشیری روایتی بر اساس یک ماجرای واقعی است. داستانی اجتماعی و جنایی برگرفته از حوادثی هولناک و فجیع که زمانی در دل‌ زنان و دختران ایرانی وحشت ایجاد کرده بود. روایتی که اگر چه تلخ و دردناک بود، اما موجب شد پس از آن این گروه از جامعه در رفت و آمد‌هایشان به نکات امنیتی بیشتری دقت کنند. بنابراین پرداختن دوباره به این رویداد ترسناک و مرور مجدد آن در قالب یک داستان علاوه بر جنبه‌ی ادبی، باعث آگاهی‌بخشی و یادآوری ضروریات زندگی شهروندی است.

خفاش شب سیامک گلشیری

غلامرضا خوشرو یا همان خفاش شب‌های تهران کسی بود که در دهه‌ی هفتاد با شهرت خفاش شب قاتل زنجیره‌ای شناخته شد. قتل‌هایی همراه با سرقت و تجاوز جنسی به علاوه‌ی یک بار فرار از دست مأموران در سال 1371، که به اعدامِ او در سال 1376 با اتهام 9 فقره قتل منجر شد. ماجرایی که با کشف جسد زنی حوالی پارک چیتگر آغاز شد و دادگاه‌های جنجالیِ آن، توجه بسیاری از مردم متأثر ایران را به خود جلب کرد.

حالا سیامک گلشیری رمان «خفاش شب» را با پرداخت بیشتر به زندگی حقیقی این شخصیت جنایتکار نوشته و منتشر کرده است. ماجرای کتاب را حادثه‌ای ترسناک و جنایتی واقعی در شبی تلخ و خشونت‌آمیز رقم می‌زند. نویسنده تلاش کرده از طریق نظارت خواننده بر اعمال و رفتار قاتل، وی را با اسرار قتل و احساسات رقت بار قربانیان آشنا کند. گلشیری گذشته‌ی غلامرضا خوشرو را دست‌مایه‌ی دگرگونی شخصیت قاتل دانسته و همین موضوع‌ را علت سوق او به سرنوشت تلخی که برای خود و قربانیانش رقم زد، نشان داده است. به همین دلیل است که طی داستان مدام به گذشته‌ی قاتل برمی‌گردیم تا به نوعی رفتارش را ریشه‌یابی کرده و علت کردار وحشیانه‌ی او را بیابیم.

گلشیری زاویه‌ی دید سوم شخص را برای روایت خود انتخاب کرده است. دیالوگ‌ها متناسب با شخصیت‌ها و موقعیت‌های داستان نوشته شده‌اند و بیشترین نقش را در ساخت داستان داشته‌اند. نویسنده داستانش را از طریق تأکید بر جزئیات صحنه‌های خشونت‌آلود، به تصویر کشیده است. ماجرای رمان مربوط به زمانی بعد از اعدام خفاش شب است و قاتل می‌خواهد با استفاده از نام وی خود را به جای او معرفی کند. عنصر تعلیق در این رمان به آفرینش لحظاتی نفس‌گیر و موقعیت‌هایی دلهره‌آور منجر شده و سپری شدن رویدادها در تاریکی شب، کمک شایانی به القای ترس کرده است.

نکته‌ی قابل توجه دیگر، داستان‌سُرایی و پرحرفی قاتل در مواجهه با قربانیان است. قربانیانی که گاهی افرادی ساده‌لوح به نظر می‌رسند که اعتمادشان به دیگران، بدون ذره‌ای تردید و شک و به آسانی صورت می‌گیرد. برخی مواقع رفتارهایی غیر قابل باور نیز از همین قربانیان سر می‌زند که باورپذیری ماجرا را کمی دشوارتر می‌کند؛ اگر چه اعتماد به نفس و مهارت قاتل فریبکار و چرب زبان داستان، تا حدودی این موضوع را توجیه می‌کند.

رمان «خفاش شب» خوش‌خوان و دارای كشش است و در نیمه‌ی نخست جذاب‌تر هم روایت می‌شود. نویسنده ابتدا به شرح چگونگی ربوده شدن و قتل چند زن و دختر می‌پردازد كه قربانی دو نفر به نام‌های قاسم و مراد ‌شده‌اند. به همین موازات به صورتی فرعی و در لفافه به روایت زندگی خصوصی قاسم نیز پرداخته شده است. در عین حال در سطحی دیگر تلاش شده تا ماجرا به تحلیل روان‌شناسانه‌ای از شخصیت و كنش قاسم برسد. داستان اگرچه به مرور بی‌رحمی و خشونت قاسم جنایتکار را روایت می‌کند، اما از وجوهی دیگر نیز به شخصیت او می‌پردازد. به عبارت دیگر نویسنده خواسته نشان بدهد که قاسم هم خود یک قربانی و حاصل بی‌عدالتی و بی‌توجهی جامعه است و برای نمونه پدر قاسم را می‌توان دلیل بخش قابل توجهی از انحرافات او دانست.

برخی خوانندگان این رمان، قاسم را به عنوان یك بیمار می‌پذیرند و به جای احساس خشم هنگام ارتکاب جرایم او دچار احساسی انسانی می‌‌شوند. شاید همین موضوع هم پیام اصلی رمان «خفاش شب» باشد كه در قالب قصه به جامعه ارائه می‌شود. از سوی دیگر، نویسنده با شتاب بیشتر و بدون تأمل از شخصیت‌ قربانیان قاسم عبور کرده است. زنانی که فاقد نام و هویت هستند و با عباراتی چون زن لاغر، زن چشم‌درشت، زنی با ناخن‌های بنفش و... از آنان یاد کرده است. زنانی که عجولانه و اغلب در ساعات پایانی شب، طعمه‌ی تارهای تنیده‌ی فریب و جنایت می‌شوند.

سیامک گلشیری سال 1370 داستان کوتاهی با نام «یک شب، دیروقت» در مجله آدینه منتشر کرد و سپس به همکاری با مجلات دیگر پرداخت. بیشتر داستان‌های گلشیری در ایران معاصر و شهر تهران می‌گذرد. او بیشتر سعی دارد با نگاهی واقعی روابط و مناسبات انسانی در جامعه ایران را مورد پردازش قرار دهد. گلشیری تا کنون بیش از بیست رمان، چند داستان کوتاه و رمان‌های چندگانه‌ای برای نوجوانان منتشر کرده و موفق به نامزدی و دریافت جوایز ادبی بسیار شده است. مجموعه داستان «همسران»، «مهمانی تلخ»، «چهره پنهان عشق»، «شب طولانی»، «نفرین شدگان» و ... از دیگر آثار سیامک گلشیری به شمار می‌روند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

دختری نوجوان، زیبا و در آستانه‌ بلوغ است و به خاطر فقر خانواده‌اش در یک محله‌ بدنام زندگی می‌کند... خواهرش نیز یک زن بد نام است... با رسیدن به سن بلوغ باید کار خواهر بزرگترش را انجام دهد تا کمک خرج خانواده باشد... پسر یک راهب ریاکار بودایی است... عاشق میدوری می‌شود اما خجالت می‌کشد از اینکه عشقش را به میدوری اظهار کند؛ به‌رغم اینکه همانند سایر همبازیان خود به کار خواهر بزرگتر میدوری آگاه است ...
تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...