فردید به روایت شریعتی | اعتماد


خوشبختانه بعد از سال‌ها انتظار، بالاخره رساله دکترای احسان شریعتی، با ترجمه امیر رضایی و با عنوان کتاب «سنجش پیامدهای هستی‌شناسی هایدگر: نقد خوانش احمد فردید» توسط نشر نی منتشر شده است. البته پیش‌تر هم خبر انتشار آن با ترجمه همین مترجم و با عنوان «فلسفه هایدگر و قرائت ایرانی آن» (نشر گام نو، 1390) منتشر شده بود.

احسان شریعتی سنجش پیامدهای هستی‌شناسی هایدگر: نقد خوانش احمد فردید

احسان شریعتی از این رساله در 2007 میلادی (1386 خورشیدی) در رشته فلسفه دانشگاه سوربن پاریس دفاع کرده است. او دانش‌آموخته فلسفه و نخستین فرزند دکتر علی شریعتی، روشنفکر نام آشنا و بحث برانگیز ایرانی است. جمع همین دو صفت برای آشنایان به اندیشه‌های علی شریعتی، در فرزند او خود مناقشه‌آفرین است، چرا که می‌دانند علی شریعتی در تعبیری مشهور و جنجالی، فیلسوفان را چگونه خطاب کرده است، اگرچه احسان و سایر طرفداران دیدگاه علی شریعتی، بارها کوشیده‌اند آن تعبیر را به نحوی از انحاء توجیه کنند. اما گذشته از این نکته، آنچه کتاب حاضر را حائز اهمیت می‌کند، موضوع آن است.

هم هایدگر، هم فردید و هم خوانش ایرانی فردید از هایدگر، دست کم تا یک دهه پیش هر سه موضوعاتی داغ در فضای روشنفکری و فکری ایران بودند. اهمیت مارتین هایدگر فیلسوف آلمانی گذشته از بزرگی و تاثیرگذاری او در عالم فلسفه و فکر، گرایش و کردارهای سیاسی اوست. هایدگر را معمولا مهم‌ترین (از نظر اثرگذاری) فیلسوف سنت قاره‌ای در قرن بیستم می‌خوانند، گرایش آشکار او به نازیسم و همراهی انکارناپذیرش با رژیم فاشیستی هیتلر او را به فیلسوف مناقشه‌برانگیز بدل کرده است، اصلی‌ترین مساله آن است که چه نسبتی میان اندیشه‌های با نوع نگرش و کنش سیاسی‌اش برقرار است و تا جایی که به ایران بر‌می‌گردد، توجه به او در ایران از چه منظر بوده و چگونه باید باشد؟

احمد فردید هم یکی از مهم‌ترین و بحث برانگیزترین متفکران معاصر ایرانی است. بسیاری (از جمله احسان شریعتی در گفت‌وگویی با نگارنده) او را تنها فیلسوف مدرن (اگرچه ضد مدرنیته) ایران معاصر می‌خوانند. نسبت خاص و متفاوت او با تجدد، سیاست و قدرت در دوره‌های مختلف، روشنفکران و متفکران ایرانی و غربی و سنت فکری و فلسفی ایران و غرب و تاثیرش بر شاگردانش، نکاتی بحث‌برانگیز و دامنه‌دار است. و اما سومین موضوع، بازتاب اندیشه هایدگر در ایران است که عمدتا از صافی فکر و اندیشه‌های فردید به وقوع پیوسته است. تفسیر یا خوانش خاص فردید از هایدگر، مورد انتقادها و مباحث جدی و داغی در فضای فکری ایران شده است، به خصوص در سه دهه نخست پس از انقلاب که این خوانش یعنی خوانش فردیدی از هایدگر، در مقابل خوانش عبدالکریم سروش، روشنفکر دینی سرشناس از (متفکر و فیلسوف اتریشی معاصر) به نزاعی میان دو جبهه فکری بدل شد: هایدگری‌ها در برابر پوپری‌ها.

احسان شریعتی اما می‌کوشد از این دوگانه‌سازی‌ها و مناقشات روشنفکری فراتر رود و با خوانش دقیق و مستقیم اندیشه‌های هایدگر و فردید، به مقایسه شباهت‌ها و تفاوت‌های آن دو بپردازد. کتاب-رساله حاضر از این منظر و در تناظر با سه موضوع مذکور بعد از مقدمه از سه فصل اصلی تشکیل شده است. شریعتی در مقدمه ضمن اشاره به شباهت‌های هایدگر و فردید، حتی از نظر تقارن زمانی، پرسمان این دو را نامتجانس می‌خواند و می‌نویسد: «در یکی (هایدگر) با افراط مدرنیته و در دیگری (فردید) با فقدان آن» مواجه هستیم.

در فصل اول منظومه فکری هایدگر با عنوان «در دادگاه عقل» معرفی و نقد می‌شود. البته شریعتی چنان که خود نوشته بیشتر «به تبیین دلایل علاقه‌مندی شماری از فیلسوفان ایرانی به آثار هایدگر و طرح واسازی او از عقلانیت متافیزیکی» پرداخته. شریعتی در این فصل کوشیده به تعبیر یورگن هابرماس، «له و علیه» هایدگر بیندیشد و نتیجه می‌گیرد: «اندیشه هایدگر غیرعقلانی نیست، بلکه هنوز ایده‌آلیستی و افلاطونی است. آنچه خودویژه، اصیل و نوآورانه است، امکانات بالقوه انتقادی اندیشه او است که این فیلسوف خود همواره به تبعات آن وفادار نبوده است.» از این جهت این اندیشه در جدال با خویشتن است.

فصل دوم به سنجش ماجرای احمد فردید به عنوان «فیلسوفی غیرمتعارف» اختصاص دارد. از دید شریعتی اهمیت فردید است که از سه جهت فرهنگی، سیاسی و نحوه دریافت هایدگر در ایران قابل بررسی است. او زندگی فردید را به سه دوره مهم تقسیم می‌کند: 1. تعلیم و تربیت اولیه و بحران ایمان (1334-1289): این دوره‌ای است که احمد مهینی از یزد به تهران می‌آید، فردید می‌شود و در حلقه دوستان صادق هدایت قرار می‌گیرد، 2. شکل‌گیری نظر‌یه غربزدگی (1358- 1334): به تعبیر شریعتی این دوره چرخش هایدگری و اخذ روش واسازی همچون پادزهر نیهیلیستی غربی است. فردید در این دوره هایدگر می‌خواند، استاد دانشگاه می‌شود، نظریه غربزدگی را مطرح می‌کند و در فضای روشنفکری تاثیری اساسی می‌گذارد، 3. هایدگری‌های مسلمان (1373-1358): این دوره چرخش سیاسی فردید و به قولی سیاسی‌ترین دوره زندگی اوست. در این دوره او مدافع نظام سیاسی جدید می‌شود و اندیشه‌هایش در میان انقلابیون جوان اثرگذار می‌شود. اگرچه از نظر احسان شریعتی، در میزان این تاثیرگذاری اغراق شده است. باقی این فصل به معرفی اندیشه فردید بر پایه آثار مکتوب اندک و شفاهیات او اختصاص دارد و از این رهگذر خوانش فردید از هایدگر از سویی و از عرفان نظری اسلامی از سوی دیگر و نحوه امتزاج این دو توسط او مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.

سومین فصل کتاب، برای مخاطب ایرانی حتی در روزگار ما جذاب‌ترین بخش آن است، زیرا به خوانش ایرانی هایدگر در متن تاریخ روشنفکری ایران پیش و پس از احمد فردید می‌پردازد و از این طریق به دیدگاه‌های روشنفکرانی چون جلال آل‌احمد، علی شریعتی، سید حسین نصر و داریوش شایگان اشاره می‌شود. از دید شریعتی «مطالعه اندیشه میراث فردید، هم چنان که مطالعه هایدگر، می‌تواند برای دانشجویان فلسفه‌پژوه سودمند باشد، در صورتی که بتوانند فاصله انتقادی لازم خود را حفظ کنند و در برابر اندیشه ورزان، «خود بیندیشند»». کتاب «سنجش پیامدهای هستی‌شناسی هایدگر» در سال 1402 و با توجه به آثار فراوانی که از او درباره هایدگر و فردید به فارسی منتشر شده، چندان بدیع تلقی نمی‌شود. اما از حیث نگاه روشمند نویسنده به دو متفکر و داوری عالمانه و دقیق و بی‌طرفانه او نمونه ارزشمندی از مطالعه مقایسه‌ای در حوزه فلسفه و تاثیر آن در عرصه سیاست و اجتماع و فرهنگ است و برای علاقه‌مندان به تاریخ اندیشه و روشنفکری در ایران نکات سودمندی در بر دارد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...