رمان «سال ورزایی» نوشته محمد اکبری توسط نشر پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شد.

سال ورزایی محمد اکبری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب دربرگیرنده داستانی اقلیمی از شمال ایران است و قصه‌اش در بخش سنگر از توابع شهر رشت جریان دارد. «سال ورزایی» داستانی از آدم‌های به‌جامانده از دوران خان و خان‌سالاری است که هنوز در خاطرات سال‌های ۵۶ و ۵۷ هستند و آن‌دوران از ذهن‌شان پاک نشده است.

داستان «سال ورزایی» قصه دلدادگی و عاشقی دو نفر در روستایی فراموش‌شده در بخش سنگر است.

این‌ رمان در ۱۲ فصل نوشته شده که عناوین‌شان به‌ترتیب عبارت است از: ستار، گدا، آقاکاس، مرجان، آقاکاس، طلادندان، ستار، آقاکاس، گدار، درازغلام، مرجان.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

ورزا با دیدن‌شان گریخت به طرف غسالخانه و لگدی پراند به طرف دیوارش، بعد کوبیده شد به سیم‌خاردار و رفت سیاه‌رود و توی برف و درختان گم شد.
سه مرد همچنان تعقیبش می‌کردند. ورزا از لای درختان انار گذشته بود و وسط شازده‌صحرا مثل نقطه‌ای بود روی کاغذی سفید و با لجاجت بر برف سم می‌کوبید. کمی آن‌طرف‌تر، زیر درختان پَلَت، دو مرد ایستاده بودند. آقاکاس وقتی بیشتر دقت کرد، دید ورزای سیاهِ ستار وسط شازده‌صحرا ایستاده و از ورزای خودش خبری نیست. سه مرد باغ شازده را دور زدند. ستار و طلادندان زیر درختان پلت ایستاده بودند به تماشای ورزای سیاه‌شان.
«ورزا از سر شب دیوانه شد.»
این را آقاکاس گفت.
«وقتی از طویله درآوردم تا آبش بدم از دستم فرار کرد. ردش را گرفتم اینجا پیداش کردم.»
این را ستار گفت.
«تف به این کار، به این کسب، به این تفریح. تف به هرکس که ورزاجنگ را اختراع کرد. پسرم پاک خل شده.»
این را طلادندان گفت.

این‌کتاب با ۱۱۶ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۲۲ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...