وقتی که ننه، خواهر و پسرعموی چمل از خرید بر می‌گردند، غول که نام او «کل کل اشتر» است از چشم آنها ناپدید می‌شود. هفت روز بعد از عروسی، وقتی که چمل با بتیل برای خرید نان از خانه بیرون می‌روند، ناگهان صدای وحشتناکی می‌آید و آنها می‌بینند که دود غلیظی از کوچه‌شان بلند می‌شود...

کودکی‌های زمین | جمشید خانیان
کودکی‌های زمین
.
جمشید خانیان

«کودکی‌های زمین» روایتگر روزهای آغازین اشغال خاک ایران توسط نیروهای بعثی است. داستان درباره نوجوانی به نام «چمل» است که خواهرش «مریمی» قرار است به زودی به خانه‌ی بخت برود. چمل مریمی را بسیار دوست دارد و به همین خاطر، دوری از او برایش سخت است. وقتی مریمی به همراه شوهرش کُنار و ننه برای خرید عروسی به بازار می روند، چمل از خانه بیرون می‌آید و دود عجیب و غریبی را می بیند. دود در ذهن چمل غولی می‌شود و با او به گفت‌وگو می‌نشیند.

وقتی که ننه، خواهر و پسرعموی چمل از خرید بر می‌گردند، غول که نام او «کل کل اشتر» است از چشم آنها ناپدید می‌شود. هفت روز بعد از عروسی، وقتی که چمل با برادر بزرگترش «بتیل» برای خرید نان از خانه بیرون می‌روند، ناگهان صدای وحشتناکی می‌آید و آنها می‌بینند که دود غلیظی از کوچه‌شان بلند می‌شود. چمل در میان شلوغی، بتیل را گم می‌کند و وقتی از یافتن برادرش عاجز می‌شود به سمت خانه برمی‌گردد. در آن‌جاست که از یکی از همسایه ها می‌شنود که خانه‌ی آنها در این بمباران خراب شده و مریمی و شوهرش و پدر و مادرش همگی شهید شده‌اند و او و بتیل تنها مانده‌اند.

ورود ناگهانی عنصر افسانه‌ای «کل کل اشتر»، بافت یکدست و مستندگونه‌ی اثر را در هم می‌ریزد و اثر به قالب افسانه‌ای تخیلی نزدیک می‌شود. این در حالی است که تلاش نویسنده برای بازتاب دادن وقایع عینی و واقعی بیشتر قابل لمس است. حضور این غول در کنار راوی داستان، به داستان شکلی چند بعدی می‌دهد. نویسنده آن‌چنان این غول را در وادی واقعیت‌ها، طبیعی آفریده که خواننده در چند مرحله احساس می‌کند که به راستی راوی در واقعیت بیرونی او را می‌بیند. ذهن پرتلاطم راوی، باعث شده تا او در دنیای تخیل سیر کند و از موجودی تخیلی اما با قدرتی محدود، کمک بگیرد. در بسیاری از مواقع که چمل احتیاج به یک مونس و همدم دارد، کل کل اشتر در مقابلش ظاهر می‌شود. نویسنده از این منظر، سعی در نشان دادن عمق فاجعه‌ی جنگ دارد. خانیان از این طریق توانسته از شخصیت چمل به عنوان ابزاری بینا برای ثبت حوادث جنگ بهره گیرد.

چمل در نیمه‌ی اول داستان تا حدودی شخصیت فردی خود را دارد؛ با تمام احساسات و معنویات درونی‌اش، ولی در نیمه‌ی دوم، یعنی بعد از ناپدید شدن برادرش بتیل، عملاً فردیت خود را از دست می‌دهد و به عنوان ابزار دست نویسنده و در خدمت پیشبرد اهداف وی قرار می‌گیرد. او هرجا که خانیان میل کند وارد می‌شود و هر زمان که او اراده کند از صحنه‌ی نبرد و یا حوادث داستانی خارج می‌شود. در جستجوهایش برای یافتن برادر، رفته رفته مراحل تکمیلی خود را طی می‌کند و با هر شهیدی که می‌بیند یک قسمت از بدنه‌ی دفاعی و رزمی‌اش شکل می‌گیرد و برای رزمی واقعی ساخته و پرداخته می‌شود. با شهادت حجت  یکی از دوستانش او اسلحه به دست می‌گیرد و در مراحل بعدی، چفیه و پوتین را به دست می‌آورد و در نهایت آماده‌ی نبرد با دشمن می‌شود. در بخش پایانی داستان، درونمایه‌ی اصلی به صورت جمله‌ای بیان شده است. زمانی که چمل به جای یافتن برادرش، فرد دیگری را می‌یابد که هم اسم بتیل است. او به چمل می‌گوید : چه فرقی دارد، من هم برادر تو هستم.

جمشید خانیان در این داستان نگاه تازه‌ای به بچه‌ها در جنگ دارد. او حوادث را از دید نوجوان داستان، با عنصر باورهای افسانه‌ای بومی پیوند می‌زند. ارتباط میان چمل و آن موجود خیالی کل کل اشتر حادثه‌ی تازه‌ای در ادبیات پایداری ست. خیال انگیزی، کشش و رمزوارگی داستان از نقاط برجسته و بدیع آن است.

داستان در آبادان که زادگاه نویسنده هم هست، اتفاق می‌افتد و نویسنده توانسته شخصیت‌های داستانش را در بافت اقلیمی آبادان به خوبی پیاده کند. چمل در طول رمان از مکان‌های عمومی آبادان با نام بومی آنها یاد می‌کند که نویسنده در زیرنویس آنها را توضیح داده است. این شگرد به واقع‌نمایی اثر کمک شایانی کرده و رویکرد واقع گرایانه اثر را بیش از پیش برجسته می‌کند.

در «کودکی‌های زمین» شخصیت‌ها دارای قالبی واقعی هستند و نویسنده تا آن‌جا که در توان داشته، حوادث روزهای آغازین اشغال خاک ایران را به تصویر درآورده است. تنها حضور غول در داستان است که غیرحقیقی است و اثر را به قالب داستان‌های رئالیسم جادویی نزدیک می‌کند.
خانیان از این طریق قصد دارد بگوید که گاهی انسان‌ها می‌توانند از صدها غول بدطینت هم بدتر باشند. در زمانی که انسان‌ها چون غول‌های پلید هستند؛ جای تعجب نیست که غولی هم پیدا شود که چون فرشته‌ها عمل کند. باید به این نکته توجه داشت که این جنبه‌ی نمادین شخصیت غول بر جنبه‌ی فرا واقعی بودن او برتری دارد.

«کودکی‌های زمین» برنده‌ی جایزه‌ی کتاب سال 1380 نیز شده است.

جمشید خانیان متولد 1340 آبادان است و هم اکنون ساکن اصفهان است. اولین مجموعه داستان کوتاه او درسال 1372 منتشرشد، دومین اثر او با نام«بازی روی خط ممنوع» درسال1375 و اولین رمانش با نام «او» در موضوع انقلاب اسلامی درسال 1376 منتشر شده است. خانیان نمایشنامه‌نویس قابلی نیز هست و تاکنون نمایشنامه‌های «بابور»، «عشق سال ریکن»، «روی نی‌بندی»، «پرگار»، «چهارمین نامه» و «دهانی پر از کلاغ» از او نوشته شده و در تهران و شهرستان‌ها به اجرا در آمده است. خانیان در زمینه‌ی نقد نیز فعال است. کتاب «از زمینه تا درونمایه» را در سال 1383 منتشرکرده که به بررسی عناصر هفت گانه‌ی آثار ادبی در هفت اثر داستانی کوتاه از نویسندگان ایرانی می‌پردازد. خانیان در زمستان همان سال کتاب «وضعیت‌های نمایشی دفاع مقدس» را منتشر کرد که پژوهشی پیرامون نمایشنامه‌نویسی و چگونگی بهره‌گیری از نمونه‌های موضوعی دوران دفاع مقدس با نگاهی به تئاتر جنگ در دیگر کشورها است. خانیان بارها برنده‌ی جایزه اول در جشنواره‌های کتاب دفاع‌مقدس (سال‌های71، 72، 75، 76، 81 و 82) شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...