ضیافت به صرف گلوله مجید قیصری

داستان بلند «ضیافت به صرف گلوله» نوشته مجید قیصری در مجموعه «دنیای ما» در انتشارات کتاب کوچه منتشر شد.

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، مجید قیصری از سال ها پیش آثار متعددی را در حوزه ناگفته‌های جنگ ایران و عراق نوشته است که یکی از آنها «ضیافت به صرف گلوله» است. گرچه زمان این اثر در دوران پس از جنگ است، اما شخصیت‌های آن در طی یک حادثه مجبور به یادآوری خاطرات جنگ ایران و عراق می‌شوند. ماجرای این کتاب از یک سری کارت‌های دعوت بی‌نام و نشانی شروع می‌شود که به دست چند نفر می‌رسد. آنها به جایی مهمان می‌شوند که نمی‌دانند منزل کیست و چرا به این بزم دعوت شده‌اند. عجیب اینکه وقتی می‌رسند، با لکه‌های خون مواجه می‌شوند. از همین جا ماجرای اصلی این کتاب که پیرامون خاطرات آن شخصیت‌ها و شخصی به نام بهزاد فرحان است، آغاز می‌شود.

مخاطب وقتی دیالوگ‌های این شخصیت‌ها را می‌خواند، به یاد دردها و خاطرات جنگ می‌افتد؛ فارغ از هیچ تقدس‌گرایی یا سطحی دیدن آن روزگار. او با حواشی واقعی جنگ مواجه می‌شود. با آدم‌هایی که پرونده مبارزاتشان سال‌هاست بسته مانده و همین مهمانی و آن چند قطره خون، مجال بازگشایی آن را فراهم کرده.

در بخشی از این اثر که یادآور سختی‌های رایج دوران جنگ ایران و عراق است، آمده: «دست آخر گفتند بروید سردخانه. شاید جنازه‌اش آنجا باشد. آن وقت‌ها این چیز معمول بود. یعنی معمول شده بود. اگر نمی‌جنگیدیم دنبال هم می‌گشتیم. برادر دنبال پدر. شوهر دنبال زن. سرگردانی دیگر گفتن ندارد.»

«ضیافت به صرف گلوله» نوشته مجید قیصری، در ۹۶ صفحه با قیمت ۲۶ هزار تومان توسط انتشارات کتاب کوچه منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...