«شاه بهار» به عنوان جدیدترین اثر سعید تشکری نویسنده مطرح خراسانی منتشر شد.

شاه بهار»  سعید تشکری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، «شاه بهار» به عنوان کتاب سوم از مجموعه «ولادت» به قلم سعید تشکری نویسنده و نمایشنامه‌نویس صاحب‌سبک خراسانی روانه کتابفروشی‎ها شد.

وی پیش از این دو کتاب از این مجموعه را با عناوین «ولادت» و «سیمیا» منتشر کرده بود. «ولادت» به موضوع هجرت امام رضا (ع) و حضرت معصومه (س) از مدینه به مرو، پذیرش ولایتعهدی و شهادت ایشان می‌پردازد.

داستان «ولادت» از یافت شدن فرزندان دو شبان خراسانی یکی کاتب و دیگری صحاف در ویرانه‌های شوش دانیال پس از دیدار با مولای خود، امام موسی کاظم (ع) و در پی کشتاری که عباسیان برای تاراج پارسیان انجام داده‌اند، آغاز می‌شود. این دو شبان تصمیم می‌گیرند فرزندان‌شان را از بدو طفولیت در وصیتی مکتوب به نام هم بخوانند. «لیلا» و «هاتف» اکنون پس از گذشت سال‌ها و مرگ این کاتب و صحاف می‌خواهند با هم ازدواج کنند، اما پرسش ساده آنها از خود این است: ما که هستیم؟ و چرا فرزند مولای پدران‌مان ولیعهد تازه عباسیان است؟

«شاه‌ بهار» روایت داستان زندگی شبانانی است که با امام جواد (ع) همراه شده‌اند و کل وقایع کتاب در دوران امام جواد (ع) می‌گذرد. پهنه جغرافیایی اثر از شهر توس تا مدینه و افغانستان و پاکستان را در بر می‌گیرد و به موازات سلسله سادات رضوی گسترش پیدا می‌کند. در این کتاب ارتباط با امام جواد (ع) پویاتر و از نزدیک است؛ بنابراین تأثیری که این ارتباط نزدیک و پویا بر بافت زندگی این افراد دارد، بسیار متحول‌تر از قبلی است. روایت در مدینه شهر حضرت رسول (ص) به جهت زبان و کاراکتر متفاوت است.

«شاه‌بهار» پیگیری جدی است درباره ادبیات شهری کهنسال، اینکه شهر در آن زمانه از چه بافتی برخوردار بوده است؟ در «ولادت» مکان داستان، بیابان بود و شبانان در جغرافیایی که در حقیقت ژانر جاده‌ای بود،‌ نمایان بودند‌، اما در کتاب دوم یعنی «سیمیا» در یک‌جا ساکن‌اند.

اضافه می‎شود، «شاه بهار» به قلم سعید تشکری را انتشارات نیستان در 232 صفحه به قیمت 63 هزار تومان منتشر کرده است.

سعید تشکری نویسنده، مدرس، کارگردان و رمان‌نویس مطرح ایرانی اهل خراسان متولد 1342 متولد قوچان عضو عضو بین‌المللی کانون جهانی تئاتر ITCA است. بیش از 40 کتاب رمان وبسیاری نمایشنامه از وی تاکنون منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...