به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشست نقد و بررسی رمان «کورمار» از تولیدات مدرسه رمان موسسه شهرستان ادب با حضور نویسنده سیدعلیرضا میرمالک، ابراهیم اکبری دیزگاه (منتقد) و محمدقائم خانی (مجری کارشناس) در کتابفروشی به‌نشر تهران برگزار شد.

کورمار سیدعلیرضا میرمالک

در این نشست،‌ ابتدا نویسنده رمان کورمار گفت: آنچه در این داستان می‌خوانید، یک تجربه زیسته تا ۳۵ سالگی من بود که همیشه سودای نوشتن آن را داشتم. با این که تحصیلات من در زمینه داروسازی بوده اما همیشه خودم را به ادبیات نزدیک می‌دیدم.

میرمالک افزود: خلاصه‌ای از طرح رمانم را به مدرسه رمان دادم و در کنار استادی که همیشه آرزو داشتم در کنارشان بیاموزم، ‌نوشتن آن را آغاز کردم. قبلا استاد شهسواری را دیده بودم و خوشحال بودم که به واسطه این رمان، شاگرد ایشان شده‌ام. باید از مدرسه رمان و موسسه شهرستان ادب هم تشکر کنم که کار بزرگی برای ادبیات می کنند. مطمئنم در بین دوستانی که در مدرسه رمان فعالیت می کنند، شاهد رویش نویسندگان درجه یکی برای ادبیات کشورمان خواهیم بود. متاسفانه درخت رمان فارسی دارد خشک می‌شود و مدرسه رمان سهم به سزایی در جان گرفتن دوباره آن دارد.

این نویسنده جوان ادامه داد: رمان کورمار درباره سقط جنین است. من از فرصت‌های کوچک برای نوشتن استفاده می کنم چون باید روح و روان نویسنده در خدمت نوشتن باشد و این کار، انرژی بسیاری می برد. با این حال، حسی که بعد از نوشتن در من به وجود می آید را در هیچ کار دیگری تجربه نکرده‌ام. گمان می‌کنم بقیه نویسندگان هم چنین حسی دارند. به نظر من، ‌نوشتن مثل یک کار کارمندی است که باید سر ساعت پشت میز بنشینیم و بنویسیم تا آرام آرام زمان و مکان نوشتنمان مشخص شود. من، بعد از نوشتن، منظم شده و به اطرافم حساس‌تر شده‌ام. شخصیت‌های کورمار، ما به ازای بیرونی دارند اما بیشتر ساخته ذهن من هستند. این رمان، ضد کسانی است که خودشان را روشنفکر می‌دانند اما روشنفکر نیستند.

ابراهیم اکبری دیزگاه هم در این نشست نقد، گفت:‌ من این رمان را در بین منشورات شهرستان ادب، اثر بدیعی دیدم. کتاب‌های شهرستان ادب معمولا رهیافت انقلابی و دینی دارند و این کتاب، از این منظر، بدیع است. احساسم این بود که با یک نویسنده با استعداد و آینده‌دار مواجهم که سراغ مسائلی می رود که مسئله اکنون و اینجای انسان ایرانی است.

انسان امروزی به صورت روشمند سقط جنین می‌کند

این نویسنده افزود: مخاطب با این فرض سراغ این موضوع می رود که با فضایی تلخ روبرو شود اما با پایان روشنی مواجه خواهد شد و احساس می کند که خیر بر شر غلبه دارد. ماجرای سقط جنین ماجرایی است که انسان امروز با آن مواجه است و متاسفانه این کار را به صورت روشمند انجام می‌دهد.

اکبری دیزگاه، سقط جنین را نوعی فرزندکشی دانست و با اشاره به قرآن کریم گفت:‌ فرعون دستور داد هر پسری به دنیا آمد را بکشند چون از جماعت بنی اسرائیل باک داشت و علیرغم انرژی‌ای که گذاشت، پروژه‌اش شکست خورد. مورد دیگر در قرآن، اشاره به دخترکشی در بین عرب جاهلیت دارد. در دوره مدرن، پروژه جاهلیت و فرعون در جایی به هم وصل شده اند و به صورت سقط جنین درآمده است. من وقتی این رمان را با این موضوع خواندم، به شهرستان ادب و نویسنده‌اش درود فرستادم.

سقط جنین، اراده انسان بر ضد اراده خداست

نویسنده رمان برکت گفت: مسئله خلقت یکی از کاملترین کارهای خداست و خداوند خودش را به این وسیله به همه شناسانده است. خداوند به انسان‌ها هم می گوید شما هم با خلق نوع خودتان شبیه من می شوید و سقط جنین اراده انسان بر ضد اراده خداست. این کار، یک جنایت و بسیار مذموم است و کسی که از امر خلاقیت باز می ماند، حیات خودش را از دست می دهد. زوج از حیث حلق کردن شبیه خدا می شوند و انتظار می رود که در این مسیر بمانند.

اکبری دیزگاه خاطر نشان کرد: فمینیست‌ها زایایی را یک امر عرضی می دانند و می خواهند مثل مردان بشوند در حالی که زمانی می توانند بگویند ما زن هستیم که به زایایی خودشان توجه کنند. بر اساس تقسیم بندی اورهان پاموک، رمان‌نویسان دو دسته‌اند؛ یا ساده‌نگر و یا اندیشگر. نویسنده اندیشگر به مشهورات و معروفات نور می افکند و چه بسا آن ها را زیر سئوال می برد. اینجاست که مخاطب عام مقاومت می کند و نمی تواند چنین آثاری را بخواند، چون آن‌ها را تایید نمی کند و به آن‌ها می گوید: ‌فکر کن!

نویسنده رمان شاه‌کشی ادامه داد: رمان کورمار برای همه نیست و فقط برای کسانی است که می توانند به موضوعاتی که مردم به عناون یک امر معمول پذیرفته‌اند، بیندیشند. رمان کورمار یک انسان اغوا شده را معرفی می‌کند که موهبت‌ها را نادیده می‌گیرد و خودش در جهنم زندگی می کند. من پیش بینی می کنم که کار بعدی این نویسنده، ‌بهتر هم خواهد شد.

سقط جنین ارتباطی به موضعیت مالی خانواده‌ها ندارد

محمدقائم خانی نیز در این نشست با اشاره به شگفتی‌اش از این رمان در بار اولی که آن را خوانده، گفت: انتظار چنین کاری را نداشتم. نویسنده در ابتدا، ‌اجزاء را محکم چیده که مخاطب را می گیرد و صحنه آخر مثل یک گشایش است. این رمان نشان می‌دهد که مساله سقط جنین بسیار فراگیر است و ارتباطی به موضعیت مالی خانواده‌ها ندارد.

نویسنده صور سکوت افزود: داستان کورمار حاوی عناصر پست مدرن است. عناصر این داستان به طرز عجیبی کنار هم نشسته‌اند و ما با یک رمان پخته طرف هستیم.

خانی با اشاره به فعالیت‌های مداوم نویسنده این کتاب در بخش بهداشت و درمان، از همه خواست که مراقبت‌های بهداشتی را بیشتر مد نظر داشته باشند تا درگیر پیک دیگری از بیماری نشویم و سید علیرضا میرمالک بتواند وقت بیشتری برای نوشتن داشته باشد.

وی در پایان، به همه مخاطبان، خصوصا مادران توصیه کرد رمان کورمار را تهیه کرده و مطالعه کنند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...