رمان «بی‌قرارها» نوشته دجایلی امادو امل [Djaïli Amadou Amal] نویسنده اهل کامرون موفق به کسب جایزه گنکور دبیرستانی‌ها در سال 2020 شد.

بی‌قرارها» گنکور 2020دجایلی امادو امل [Djaïli Amadou Amal] ن

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، رمان «بی‌قرارها» نوشته دجایلی اماداو امل، نویسنده اهل کامرون که تا روز دوشنبه در فهرست نهایی جایزه گنکور قرار داشت سرانجام قافیه را به اوره لوتلیه، برنده گنکور 2020 باخت؛ اما در مقابل موفق شد نظر جوانان دبیرستانی‌ فرانسه را جلب کند و برنده سی‌وسومین دوره جایزه گنکور دبیرستانی‌ها در سال 2020 شود.

گفتنی است که برنده این جایزه نیز همچون جایزه اصلی گنکور برای اولین بار در تاریخ این جایزه به منظور پیشگیری از شیوع کوید-19 بدون مراسم رسمی و از طریق یک ویدئوکنفرانس آنلاین اعلام شد.

«بی‌قرارها» که از سوی انتشارات امانوئل کولاس منتشر شده چهارمین رمان دجایلی اماداو امل است که از زمان انتشار در ردیف کتاب‌های پرفروش در فرانسه قرار گرفته و تاکنون بیش از 6 هزار نسخه از آن در بازار کتاب فرانسه به فروش رفته است. «بی‌قرارها» رمانی قوی درباره وضعیت زنان در قاره افریقا است.

رئیس هیئت منصفه این جایزه درباره اثر برگزیده گفت «نوشتار او ساده و قابل لمس است. کتابی تکان‌دهنده که از خلال آن با پدیده ازدواج اجباری و تبعات دردناک آن در جایی از این کره خاکی آشنا می‌شویم.»

دجایلی اماداو امل تاکنون جوایز ارزشمند دیگری را از زمان انتشار نخستین اثرش دریافت کرده است. او در سال 2017 جایزه کتاب اورنج قاره سیاه را برای انتشار سومین رمان خود «مونیال، اشک‌های صبر» و در سال 2019 نیز جایزه پان افریقا برای ادبیات را برای همین اثر برنده شد.

سال گذشته جایزه گنکور دبیرستانی‌ها به کارین توییل، نویسنده فرانسوی برای رمان«چیزهای انسانی» تعلق گرفت و نزدیک به 180 هزار نسخه از آن در بازار کتاب فرانسه به فروش رفت.

جایزه گنکور دبیرستانی ها یکی از جوایز مهم ادبی در فرانسه است که به عنوان شاخه‌ای از جایزه گنکور در سال 1987 با همكاري فرهنگستان ادب گنكور و وزارت آموزش ملي فرانسه بنيانگذاري شد.

ده عضو آکادمی گنکور، دوازده اثر ادبی را به عنوان نامزد دریافت این جایزه برمی‌گزینند و حدود دو هزار دانش‌آموز دبیرستانی، پس از مطالعه و به بحث گذاشتن نامزدها، با رأی خود برنده نهایی را تعیین می‌کنند. این جایزه معمولا روي فروش كتاب‌هاي منتخب تاثير زيادي دارد.

................ هر روز با کتاب ...............

کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...
اباصلت هروی که برخی گمان می‌کنند غلام امام رضا(ع) بوده، فردی دانشمند و صاحب‌نظر بود که 30 سال شاگردی سفیان بن عیینه را در کارنامه دارد... امام مثل اباصلتی را جذب می‌کند... خطبه یک نهج‌البلاغه که خطبه توحیدیه است در دربار مامون توسط امام رضا(ع) ایراد شده؛ شاهدش این است که در متن خطبه اصطلاحاتی به کار رفته که پیش از ترجمه آثار یونانی در زبان عربی وجود نداشت... مامون حدیث و فقه و کلام می‌دانست و به فلسفه علاقه داشت... برخی از برادران امام رضا(ع) نه پیرو امام بودند؛ نه زیدی و نه اسماعیلی ...
شور جوانی در این اثر بیشتر از سایر آثارش وجود دارد و شاید بتوان گفت، آسیب‌شناسی دوران جوانی به معنای کلی کلمه را نیز در آن بشود دید... ابوالمشاغلی حیران از کار جهان، قهرمانی بی‌سروپا و حیف‌نانی لاف‌زن با شهوت بی‌پایانِ سخن‌پردازی... کتابِ زیستن در لحظه و تن‌زدن از آینده‌هایی است که فلاسفه اخلاق و خوشبختی، نسخه‌اش را برای مخاطبان می‌پیچند... مدام از کارگران حرف می‌زنند و استثمارشان از سوی کارفرما، ولی خودشان در طول عمر، کاری جدی نکرده‌اند یا وقتی کارفرما می‌شوند، به کل این اندرزها یادشان می‌رود ...
هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...