رمان «سولی» [Sooley] نوشته جان گریشام [John Grisham] با ترجمه الهه شمس‌نژاد منتشر شد.

سولی» [Sooley] نوشته جان گریشام [John Grisham]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این رمان در ۳۷۶ صفحه، با شمارگان ۳۳۰ نسخه و قیمت ۲۲۵ هزار تومان در انتشارات مروارید منتشر شده است.

در مقدمه مترجم می‌خوانیم: سودان جنوبی با نام رسمی جمهوری سودان جنوبی، کشوری در شمال آفریقاست که روز نهم ژوئیه ۲۰۱۱ میلادی، برابر با هجدهم تیر ۱۳۹۰ هجری شمسی از سودان جدا شد و سازمان ملل استقلال آن را به رسمیت شناخت. پایتخت این کشور جوباست و با وجود منابعی چون نفت، رود نیل و منابع جنگلی بسیار، به لحاظ شرایط سلامتی یکی از بدترین کشورها در جهان است. دین اکثر مردم آن مسیحیت است و درصدی از آن‌ها مسلمان یا پیرو ادیان قبیله‌ای هستند. بیش از ۹۵ درصد اقتصاد این کشور متکی بر درآمدهای نفتی است. این کشور به خط استوا نزدیک است و از شرق به اتیوپی، از شمال با جمهوری سودان، از جنوب با کنیا و اوگاندا و کنگو و از غرب با جمهوری آفریقای مرکزی همسایه است.

سودان جنوبی مانند هر کشور تازه استقلال‌یافته‌ای با مشکلات امنیتی، اقتصادی و اجتماعی بسیاری دست به گریبان است. این کشور به دلیل نزاع، تبعیض، درگیری‌های قبیله‌ای با دولت مرکزی، ناکارآمدی سامانه اداری و کمبود نیروی انسانی تحصیل‌کرده، سال‌هاست که به ویرانی کشیده شده است. وجود گروه‌های مسلح شورشی، که از شمال حمایت می‌شوند، سبب شده مردم خانه، روستا و زمین‌شان را رها کرده و به کشورهای دیگر پناهنده شوند.

از آن‌جا که داستان ما با ورزش بسکتبال شکل گرفته و پیش رفته است، لازم می‌بینم چند مورد را در این خصوص اضافه کنم. بسیاری از بازی‌ها و ورزش‌های سنتی به ویژه کُشتی و بسکتبال، در سودان جنوبی محبوبیت دارند و عمدتا پس از برداشت محصول و اتمام فصل کشاورزی، مسابقاتی در آن کشور برگزار می‌شود. اما علاوه بر علاقه‌ای که از جوانان سودان جنوبی به بازی بسکتبال دارند، وجود ستاره‌هایی که به اتحادیه ملی بسکتبال ایالات متحده آمریکا (اِن.بی. ای) راه یافته‌اند و درآمدهای رویایی دارند، این جوانان را بر آن داشته تا برای پیوستن به تیم‌های بسکتبال تلاش کنند و همواره در رویای ورود به تیم بسکتبال و تصور آینده‌ای درخشان باشند.

جان گریشام (متولد ۱۹۵۵)، نویسنده سرشناس آمریکایی، با الهام از مصیبت جنگ و نزاع و تبعیض و فقر سودان جنوبی و اشتیاقی که جوانان سودان جنوبی برای پیشرفت و اصلاح کشورشان دارند، رمانی خواندنی و متفاوت با آنچه تاکنون از او خوانده‌ایم، خلق کرده است.

................ هر روز با کتاب ................

ایده مدارس خصوصی اولین بار در سال 1980 توسط رونالد ریگان مطرح شد... یکی از مهم‌ترین عوامل ضعف تحصیلی و سیستم آموزشی فقر است... میلیاردرها وارد فضای آموزشی شدند... از طریق ارزشیابی دانش‌آموزان را جدا می‌کردند و مدارس را رتبه‌بندی... مدارس و معلمان باکیفیت پایین، حذف می‌شدند... از طریق برخط کردن بسیاری از آموزش‌ها و استفاده بیشتر از رایانه تعداد معلمان کاهش پیدا کرد... مدرسه به‌مثابه یک بنگاه اقتصادی زیر نقاب نیکوکاری... اما کیفیت آموزش همچنان پایین ...
محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...