بازی مرگ و زندگی | آرمان ملی


چند سالی از جنگ جهانی دوم گذشته است، داگلس مکفادن می‌میرد و وصیت‌نامه‌اش به جریان می‌افتد. تمام پیش‌بینی‌ها و احتمالاتی که وکیل او هنگام تنظیم وصیت‌نامه‌اش مدنظر گرفته بود به واقعیت می‌انجامد؛ یعنی ثروت عظیم متوفی به خواهرزاده‌اش جین پاجت می‌رسد. از این پس داستان وارد سفری دور و دراز می‌شود؛‌ سفری که از همین سال‌های اخیر بعد از جنگ جهانی شروع می‌شود، با سیر روایت به سال‌های سخت و سیاه جنگ در سرزمینی دور به‌نام مالایا می‌رسد و بعد ادامه مسیر خودش را با اتفاقاتی که در سال‌های بعد از جنگ و تا زمان حال می‌افتد طی می‌کند.

نویل شوت [Nevil Shute] شهری چون آلیس»[A Town Like Alice]

نویل شوت [Nevil Shute] شاهکارش «شهری چون آلیس»[A Town Like Alice] را تحت‌تاثیر ماجرایی که در سال‌های جنگ رخ داده به نگارش درآورده؛ ماجرای یک راهپیمایی عظیم توسط گروهی از زنان و بچه‌هایی که تحت اسارت نیروهای ژاپنی درآمده‌اند، هرچند خود نویسنده در مقدمه داستان اقرار می‌کند که با نگارش این داستان به تحریف تاریخ متهم خواهد شد، اما آنچه پیش روی مخاطب قرار می‌گیرد از دل تاریخی حقیقی بیرون آمده است.

روایت این رمان پیرامون زندگی جین پاجت 27 ساله است؛ دختری که در ابتدا هیچ‌گونه شباهتی به قهرمان‌ داستان‌ها ندارد، اما رفته‌رفته با همان شکل و شمایل ساده در رمان نمود پیدا می‌کند و نشان می‌دهد که با آن سن کم، تجربه و احساس پیرزن‌های 70ساله را یدک می‌کشد؛ زنی که با قبول سرپرستی گروه اسیرها و طی‌کردن مسافتی طولانی، تجربه مرگ و تلاش برای زندگی قواعد جامعه را برهم می‌زند و برخلاف باورهایی که در آن زمان نسبت به زن، توانایی‌ها و جایگاهش وجود داشته خودش را نشان می‌دهد و تلاش می‌کند با تمام مصائب شرایط را به نفع خودش و دیگر زن‌ها تغییر دهد.

«شهری چون آلیس» توان آن را دارد که پیرامون یک شخصیت خاص قوام یابد؛ شخصیت زنی مستقل که اجازه نمی‌دهد آن برداشت‌های کلیشه‌ای از یک زن و ناتوانی‌اش در کارهای اجتماعی، مقام زن را تنزل بدهد، بل او را همچون الهه‌ای بر فراز زخم‌ها و دردها به پرواز درمی‌آورد، همان زخم‌هایی که از جنگ بر جانش نشسته در او نیرویی مضاعف رقم می‌زند. نویل شوت با رویکرد محترمانه‌ای که نسبت به شخصیت جین دارد باعث می‌شود مردها با تاسی از رفتار انسانی‌اش، همراه با احساس و رفتارش، هماهنگ شوند و به جلو بروند. گذشته از این‌ها مخاطب نیز در هنگامه‌ رخدادها جین را باور می‌کند، این باور مخاطب برآمده از قدرت روایی نویل شوت است، نویسنده‌ای که در جای‌جای داستان او را تنها نمی‌گذارد و می‌داند که باید تلاش کند تا از درون جین آن چیزی که پنهان مانده، یعنی برجستگی خصلت‌های قهرمانانه‌اش را بیرون بکشد، و درنتیجه در عرصه‌ خلق شخصیت، جین از درون و از بیرون ساخته می‌شود.

نویسندگانی که همواره وجوه مختلف شخصیت‌هایشان را با دوراندیشی، کیاست و واقعیت‌نگار اجتماعی دنبال می‌کنند، سرانجام مخاطب را وامی‌دارند تا با خصلت‌های شخصیت رمان همذات‌پنداری کنند و در مسیر درست گام بردارند. درواقع جین پاجت برهم‌زننده‌ معادلاتی است که مردان و از جمله دایی متوفایش به آنها باور داشته و همین نیروی فوق‌العاده است که اسم او را به عنوان یک ناجی بر سر زبان‌ها می‌اندازد.

نویل شوت در این روایت، گذشته از وقایع دردناک سال‌های سیاه جنگ از عشق‌های ناگزیر در پهنای این روایت غافل نبوده و با زیرکی، درگیری شخصیت‌ها را پیش می‌برد. اما همه‌ اینها باعث نمی‌شود ما با یک رمان سوزناک دست‌وپنچه نرم کنیم. راوی این داستان وکیل سالخورده‌ای به‌نام نوئل است که مسئولیت اجرای وصیت‌نامه و البته روایت برعهده او گذاشته شده، لحن و بیان او قرابت ویژه‌ای با شخصیت چنین فرد دنیادیده‌ای دارد تا تصویری که ارائه می‌دهد به دور از هر گونه احساسات پرمایه باشد.

یکی از پیامدهای هر جنگی پیوند عجیبی است که میان ملیت‌ها و فرهنگ‌های مختلف شکل می‌گیرد. شوت از این پیامد به سود داستانش بهره می‌برد تا به تفاوت‌های اجتماعی و فرهنگی بپردازد و نشان دهد جنگ جلوی انسانیت، عشق و همراهی را نخواهد گرفت. به‌جز استثناهایی که وجود دارد او در کلیت تصویری انسانی از نیروهای ژاپنی که در مالایا حضور دارند ارائه می‌دهد، سربازهایی که در مسیر راهپیمایی زن‌ها تبدیل به همراهانی دلسوز می‌شوند و تلاش دارند از سختی راه برای آنها بکاهند، و کشیده‌شدن پای یک داستان عاشقانه در این روند، دو فرهنگ را وارد بازی مرگ و زندگی می‌کند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...