گراهام گرین در «صخره برایتون» ضمن روایتی متفاوت از برخورد خیر و شر، بیشتر داستان سرنوشت را مطرح می کند و اینکه چطور معبر عاطفه می‌تواند انسان‌ها را از مسیرهای خطرناکی که در پیش می‌گیرند، بازگرداند...

به گزارش خبرآنلاین، «صخره برایتون» از جمله آثار
گراهام گرین، نویسنده مشهور انگلیسی از سوی نشر ثالث با ترجمه مریم مشرف در 400 صفحه منتشر شد.

بنابراین گزارش،
گراهام گرین از نویسندگانى است که آثارش همواره در شمار پر خواننده‌ترین نوشته‌ها بوده و بی‌آنکه در مکاتب نثر نوگرا و بازی‌هاى لغوى دشوار درگیر شود، همواره تازگى و جذابیت خود را حفظ کرده است.

ناشر در خصوص کتاب توضیح داده است که در «صخره برایتون» نویسنده از نقطه تازه‌اى به موضوع خیر و شر نزدیک می‌شود. او بر خلاف بینشی قراردادى که خیر را در برابر شر می‌نهد و به انسان می‌آموزد که باید در قلمرو نیکى قرار گیرد، پیوند ازلى خیر و شر با یکدیگر و یکى بودن فطرى آنها در قضاى آسمانى را مطرح می‌کند. به موجب این اندیشه باید خود را به سیل حوادث بسپاریم زیرا تنها در این صورت اعمال ما رنگى از عصیان نخواهد داشت. شاید بتوان شکل دیگرى از این باور را در اندیشه پاره‌اى از متفکران اسلامى به صورت خیر محض بودن حکم ازل و توکّل باز جست. گرین در این کتاب خیر و شر ازلى را در برابر حق و ناحق (اخلاقیات) زمینى قرار می‌دهد. گرین نویسنده‌اى رئالیست است و در واقع روح انسان یکى از دلمشغولی‌هاى همیشگى گرین است.

داستان کتاب نیز که در 1938 نوشته شده، بدین شرح است که پسری 17 ساله‌اى که نماینده شر است در اثر حادثه‌اى با دخترى 16 ساله بنام رُز که مظهر خیر است برخورد می‌کند. پسر با همه وجود نیمه دیگر خود را می‌خواهد، از او می‌گریزد، با او پیوند می‌یابد، او را دفع می‌کند و در او گره می‌خورد. بافت اصلى این اثر او نیز استعارى است. این استعاره‌ها در کنار زبان اثر، جریانهاى عاطفى بطن ماجرا و مجموعه حال و هواى داستان، در خواننده نوعى دلسوزى ایجاد می‌کند.  

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...