«جورج کلونی» قرار است اقتباسی سینمایی از رمان «صبح بخیر، نیمه شب» را برای کمپانی «نتفلکیس» کارگردانی و یکی از نقش‌های اصلی آن را ایفا کند.

به گزارش ایسنا به نقل از ورایتی، این فیلم بر اساس رمان «صبح بخیر، نیمه شب» نوشته «لیلی بروکس دالتون» به عنوان یکی از بهترین کتاب‌های سال ۲۰۱۷ و با فیلمنامه‌ای از «مارک ال. اسمیت» ساخته شود.

داستان این رمان آخرالزمانی درباره داستان‌های موازی «آگوستین» (با بازی جورج کلونی) یک دانشمند تنها در قطب جنوب و یک فضانورد است که تلاش می‌کند با زمین بازگردد و «آگوستین» نیز در تلاش برای برقراری ارتباط با این فضاپیماست.

«کلونی» در کنار «گرنت هسلا» تهیه‌کنندگان این فیلم هستند و قرار است مراحل فیلمبرداری این فیلم که هنوز عنوانی برای آن انتخاب نشده از ماه اکتبر سال جاری میلادی آغاز شود.

مدیر بخش سینمایی کمپانی نتفلیکس نیز درباره این پروژه گفت: پس از دو دهه آشنایی و همکاری با «جورج کلونی»، نمی‌توانم به فردی بهتر از وی برای اقتباس سینمایی از این داستان فوق‌العاده فکر کنم. این کتاب اثری قدرتمند و تأثیرگذار است و فیلمنامه «مارک اسمیت» نیز به زیبایی نوشته شده است. این داستان درباره ماهیت انسانی است و می‌دانم که مخاطب جهانی نیز عاشق آن خواهند شد، همچنان که من پس از خواندن کتاب چنین حسی داشتم.

این اولین باری است که «کلونی» با سرویس‌های اینترنتی چون نتفلیکس برای ساخت یک فیلم بلند همکاری می‌کند. وی اخیراً چند قسمت از سریال «Catch-22» را برای شبکه «هولو» کارگردانی کرده بود و نقشی نیز در آن ایفا کرده بود.

«کلونی» تاکنون فیلم‌های «اعترافات یک ذهن خطرناک» (۲۰۰۲)، «شب بخیر و موفق باشید» (۲۰۰۵)، «کلاه‌چرمی‌ها» (۲۰۰۸)، «عید مارس» (۲۰۱۱) و «مردان تاریخی» (۲۰۱۲)، «مانی مانستر» (۲۰۱۶) و «سابربیکن» (۲۰۱۷) را در مقام کارگردان مقابل دوربین برده است.

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...