آنا کی [Anna Keay] مورخ و نویسنده بریتانیایی، برای کتاب «جمهوری بی‌قرار: بریتانیا بدون تاج و تخت» [The Restless Republic: Britain without a Crown] برنده جایزه پل راجر_داف کوپر 2022 [The Pol Roger Duff Cooper Prize] شد. این کتاب، همچنین کتاب برگزیده نشریه ساندی‌تایمز در ژانر تاریخی در سال 2022 و جزو نامزدهای جایزه بیلی جیفورد 2022 بوده است.

آنا کی [Anna Keay] جمهوری بی‌قرار: بریتانیا بدون تاج و تخت» [The Restless Republic: Britain without a Crown]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، هیات داوران کتاب «جمهوری بی‌قرار: بریتانیا بدون تاج و تخت» را ارائه تصویری ماهرانه از تجربه ملت بریتانیا در زمینه جمهوری‌خواهی دانستند که به دهه‌ای از تاریخ این کشور که غالبا نادیده گرفته می‌شود، نور تابانده و جان بخشیده است.

روایت او که از سوی هیات داوران داف کوپر، «قابل توجه و بسیار خواندنی» توصیف شده است، بخت و اقبال 9 نفر را که بین سال‌های 1649 تا 1660 یعنی سال‌های پس از اعدام پادشاه چارلز اول و آغاز حکومت جمهوری در بریتانیا، نام خود را در تاریخ به ثبت رساندند، دنبال کرده و به تصویر می‌کشد.

آنا کی، مدیر لندمارک تراست، معمار و مورخ است. او در کتاب «جمهوری بی‌قرار: بریتانیا بدون تاج و تخت» به خوانندگان یادآوری می کند که ویژگی دوره رهبری کرامول در بریتانیا، آگاهی دقیق درباره نوسان و تغییرات، نه تنها در روابط بین دولت و کلیسا و ارتش و پارلمان، بلکه همچنین درون خانواده‌ها و افراد درون خانه بود.

از دیگر کتاب‌های آنا کی می‌توان به «جواهرات تاج: تاریخ رسمی مصور»، «پادشاه باشکوه: چارلز دوم و آیین قدرت» و «جمهوری مردمی بریتانیا» اشاره کرد.

جایزه پل راجر داف کوپر، از بهترین کتاب غیرداستانی بریتانیا قدردانی می‌کند. این جایزه در سال 1956 به افتخار سیاستمدار و نویسنده بریتانیایی، آلفرد داف کوپر (1890 - 1956) پایه‌گذاری شد و از آن زمان تاکنون، هر سال به کتاب برتر در ژانرهای مورد علاقه کوپر از جمله تاریخ، زندگی‌نامه، سفر و طبیعت‌، سیاست، شعر و نقد ادبی اهدا می‌شود. برنده 5 هزار پوند دریافت خواهد کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...