نویسنده کتاب «کردار اهل صومعه» معتقد است: بانوان زیادی وارد جنگ شدند و آسیب دیدند، اما هیچکس نه این‌ها را می‌پذیرد و نه برایشان کتابی نوشته می‌شود! چه برسد به اینکه بخواهند بیمه، خدمات درمانی یا حقوقی برایشان قائل شوند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «کردار اهل صومعه»، یکی از تألیفات اعظم حمزه‌ای است که در این کتاب به ارمنی‌هایی پرداخته شده که از سوی اتحادیه باطری‌سازی و مکانیک در جنگ تحمیلی حضور یافتند.

موشق زرگریان، داوید گالستیان، نیکاقوس باغومیان، آلبرت باغومیان، آرام آوانسیان و سنبات آبکاریان، برخی افراد اعزامی از طریق اتحادیه باطریسازی و مکانیک به جبهه بودند که در کتاب «کردار اهل صومعه» با آنها مصاحبه شده است. این افراد در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی دچار مجروحیت‌هایی هم شده‌اند. هر گروه شامل ۱۲ تا ۱۵ تعمیرکار بود و ۱۳۲ خودرو در مناطق عملیاتی در مدت تنها دو هفته به بهترین شکل تعمیر می‌شد. برخی از این تعمیرکاران حتی در خط مقدم نیز حضور داشتند و ناچار به تعمیر خودروها در خط مقدم جبهه می‌شدند. این کتاب بر اساس تعداد افرادی که مصاحبه با آنها انجام شده، ۶ فصل است.

از جمله آثار اعظم حمزه‌ای می‌توان به کتابی درباره شهید مهدی رضایی مجد اشاره کرد که از فوتبالیست‌هایی بود که در تیم امید ایران توپ می‌زد و از طریق علی پروین به تیم «پرسپولیس» دعوت شده بود. همچنین انتشار کتابی در قالب داستان روایی درباره «غلامعلی آذرافشار»، از جانبازان گروه تدارکات و کتاب «کسب عشق» اشاره کرد. با اعظم حمزه‌ای درباره فعالیت‌هایش و ادبیات دفاع مقدس گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌خوانید.
 
چه شد این سوژه را برای نوشتن کتاب «کردار اهل صومعه» انتخاب کردید؟
کتاب «جنگ تحمیلی 8 ساله و ارامنه ایران» نوشته «نورهایر شاه‌نظریان» را مطالعه کردم و متوجه شدم اثر چندانی درباره نحوه حضور ارمنی‌ها در جنگ تحمیلی وجود ندارد. این در حالی است که این قشر خدمات بسیاری در سال‌های جنگ تحمیلی داشته‌اند. مدت حضور آن‌ها در جبهه‌ها بسیار کوتاه اما خدمات آن‌ها بسیار مؤثر بود.

کردار اهل صومعه  اعظم حمزه‌ای

معمولاً مسئولان و مراکزی که باید مجوزانتشار کتاب دفاع مقدسی را بدهند، محدودیت‌هایی دارند که شاید باب طبع نویسندگان نباشد. شما با این محدودیت‌ها موافق هستید یا معتقد هستید که می‌توان خیلی یا برخی از آنها را برداشت؟ خودتان هم دچار خودسانسوری شده‌اید؟
تا به حال آثارم را سانسور نکرده‌ام و در مواردی هم در برابر خط قرمزهای سلیقه‌ای مقاومت کردم که برخی به نتیجه هم رسیده است. برخی تابوها بی‌مورد و کاملاً سلیقه‌ای است که با استدلال‌های منطقی می‌توان این خط‌ها را جابجا یا کمتر کرد. بیشتر مواردی که پیش آمده، سلیقه خانواده شهید بوده، مثلاً دختر شهید عنوان کرده در رابطه با اینکه پدر و مادر من عروسی نگرفته‌اند، مطلبی ذکر نشود. در کل موافق این محدودیت‌ها نیستم چون باعث می‌شود خط فکری نویسنده بهم ریخته شود، مثل آشپزی، وقتی یکی از اقلام اصلی غذا را حذف کنند و از آشپز بخواهند همان غذا را درست کند، کلاً خط قرمز در کار هنری باعث مرگ آن کار می‌شود.
 
متأسفانه در حوزه دفاع مقدس، نویسندگان کمتر از خود اختیار دارند و راویان به خود اجازه می‌دهند که از لحاظ فنی در رابطه با کتاب نظر دهند و تصور می‌کنند که کتاب باید همان‌طور که آنها می‌خواهند نوشته شود، گویی قلم دست آنهاست و آنها به نویسنده دیکته می‌کنند که چه بنویسد. به همین دلیل شش کتاب که آماده چاپ دارم، کنار گذاشته شده‌اند چون جانباز یا خانواده شهید دوست ندارند حقایقی که در زندگیشان بوده، منتشر شود. به عنوان مثال موردی بوده که جانباز، تدارکاتچی بوده و جزء مکانیک‌هایی بوده که در پشت جبهه فعالیت می‌کرده اما صحبت‌هایی در رابطه با عملیات کرده که در حوزه کاری وی نبوده، به همین منظور بخشی از داستان پردازی‌ها حذف شده و همین امر باعث شده که این کتاب معلق نگه داشته شده است.
 
کتاب چه قدر می‌تواند رسانه خوبی برای انتقال ارزش‌ها و هنجارهای دفاع مقدس باشد؟
دفاع مقدس دارای صحنه‌های زیبا و به یاد ماندنی بود که امروز نیز در جامعه شاهد آن هستیم. اما هنوز نتوانسته‌ایم نسل جدید را با فرهنگ و منطق دفاع مقدس آشنا کنیم، شاید ندانستن زبان این نسل و عدم توانایی صحبت به زبان آنها، یکی از دلایل اصلی این مشکل باشد.
 
پیام کتاب برای جوانانی که به این اثر علاقه نشان دهند و بخوانند این است که وقتی جنگ شود، خیلی موارد کنار گذاشته می‌شود، هرچند خاصیت جنگ این است که خشک و تر با هم می‌سوزند، اما خیلی از منیت‌ها کنار می‌رود و آدم‌ها از هر قومیت و ملیت با هم به اتحاد می‌رسند تا جنگ تمام شده و دفع بلا شود.
 
درباره نقش زنان در دفاع مقدس زیاد سخن گفته شده است که عمده آن مربوط به پشت جبهه در قالب پشتیبانی از جنگ، بخشی نیز در قالب نیروهای امدادی و گروه‌های پزشکی در مراکز درمانی و بخشی کوچک‌تری هم در قالب نیروی رزمنده به‌ویژه در اوایل جنگ است. شما به‌عنوان نویسنده نقش زنان در دفاع مقدس را چگونه توصیف می‌کنید؟
 بانوان زیادی وارد جنگ شدند و آسیب دیدند و مسیر زندگیشان تغییر کرده، اما متأسفانه حق زنان در این زمینه خیلی نادیده گرفته شده و بخاطر محدویت‌هایی که وجود دارد جامعه نمی‌پذیرد که بانوان چه آسیب‌هایی در این دوران دیده‌اند و هیچ ارگان دولتی و حتی بنیاد شهید حاضر نشدند از این بانوان حمایت کنند تا زندگی بهتر داشته باشند و تمام بار منفی این اتفاقات را خودشان به دوش کشیده‌اند و خیلی از بانوان اتفاقاتی که برایشان افتاده مطرح نمی‌کنند، چون برایشان تابو است و هیچکس نه این‌ها را می‌پذیرد و نه برایشان کتابی نوشته می‌شود چه برسد به اینکه بخواهند بیمه، خدمات درمانی یا حقوقی برایشان قائل شوند.
 
همان‌طور که وقتی پدر یک خانواده به مأموریت می‌رود، مشکلات یک خانواده زیاد می‌شود در نظر بگیرید زمانی که مردی به جنگ می‌رود و ممکن است برنگردد، همانقدر احتمال دارد مشکلاتش برای همیشه ماندگار باشد و این مسأله باری را بر دوش جامعه، خانواده و همسر شهید می‌گذارد. بانوانی هم که شوهرانشان را از دست نداده‌اند با خانه‌داری، نگهداری فرزندان و پرستاری همچنان به فداکاری خود ادامه می‌دهند. بسیاری از بانوان در مناطق مرزی شهید و معلول شدند، اما بسیاری از حق و حقوقی که مردها از آنها برخوردارند، شامل حال آنها نمی‌شود و تبعیض جنسیتی حتی درمورد زنانی که در جنگ آسیب دیدند هم خود را نشان داده است. در این زمینه تعدادی رمان و فیلم تهیه شده که برخی از آنها هم مورد استقبال قرار گرفته اما بنظر من پرداختن بیش از اندازه این آثار به جزئیات بی‌ارزش نمی‌توانست بیانگر آسیب‌ها باشد و هیچ مشکلی از این قشر آسیب دیده برطرف نکرد.
 
قطعاً درباره دفاع مقدس صرفاً نباید به ثبت خاطرات و ساخت مستند اکتفا کرد. رمان و فیلم دراین‌باره می‌توانند نقش بیشتری هم داشته باشند. چرا ما یک رمان مثل جنگ و صلح تولستوی نداریم؟
اولین دلیل آن استفاده از مدیرانی است که در این زمینه تخصص لازم یا بهره نداشتند و یا بهره کمی داشتند. مدیر فرهنگی حرفه‌ای تدابیری می‌اندیشد که از یک طرف راه را برای نویسنده هموار و از طرف دیگر او را انگیزه‌­مند کند. ما در میان مدیران خود، آدم­هایی با این ویژگی کم داشتیم.
 
دلیل دوم اینکه در کشور ما نویسنده‌­ای که کارش فقط نوشتن باشد و حرفه‌­ای نویسندگی کند یا کم است یا اصلاً نیست، معمولاً نویسندگان در کنار کار دیگری که برای امرار معاش انجام می‌دهند به نویسندگی هم می­‌پردازند، بنابراین وقت زیادی برای اینکه راه بیفتند و مشکلات را هم خودشان حل کنند، ندارند، این در حالی است که در کشورهای دیگر، هم راه‌ها را باز می­‌کنند و هم به دلیل بالا بودن تیراژ، نویسنده از راه نوشتن، تامین مالی می­‌شود و دغدغه معیشت ندارد. به عنوان مثال اگر نویسنده‌ای، رمانی معمولی بنویسد که به آن از 100 نمره 20 بدهیم، اگر به تولستوی 500 هزار دلار برای خلق این اثر بدهند، به این نویسنده 1000 دلار هم نمی‌دهند، بنابراین چون بن مایه و بودجه فرهنگی ضعیف است، نویسنده هم انگیزه ندارد.
 
دلیل سوم نگاه حکومتی به ادبیات است. برخی از سیاستگذاران فرهنگی، نویسنده را از خود نمی‌­دانند. از او می‌­خواهند مطابق میل آنها بنویسد. من هرگز با نظر مشورتی مخالف نیستم و داشته‌ایم مسئولینی که واقعاً نظرشان کاربردی و حرفه‌­ای بوده است؛ اما گاه شاهد دیدگاه‌هایی هستیم که اصلاً به نفع ادبیات نیست. چهارمین دلیل به رسانه‌­ها بازمی‌گردد. وظیفه هر رسانه است که وقتی کتابی منتشر می‌­شود آن را معرفی کند و به نقد و بررسی آن بپردازد تا کتاب به مخاطب معرفی شود.
 
موافق نوشتن داستان یا مستندنگاری تلخ از دفاع مقدس هستید؟ یا معتقدید که نباید کام خواننده را تلخ کرد؟
هر رویدادی تا زمانی که تلخ نباشد در ذهن ما نمی‌نشیند شیرینی معمولاً دچار روزمرگی و تکرار می‌شود، ولی اگر یک مقدار گزندگی و تلخی داشته باشد در ذهن ما می‌ماند. برای مثال اگر از شما سؤال شود که همکارتان صبح به شما سلام کرد یا نه، دقیقاً نمی‌توانید بگویید چه ساعتی، ولی اگر همکارتان صبح جیب شما را زده باشد، کاملاً به یادتان می‌ماند. این تلخی است که بر خلاف روند عادی زندگی در ذهن شما حک می‌شود، بنابراین اگر داستانی می‌خوانید که اولش شیرین است، مطمئن باشید که تلخی در ذهن نویسنده و داستان ایجاد شده که همیشه ماندگار می‌شود. زیبایی غم در ماندگاری آن است و بنابراین داستان نیاز دارد که مقداری تلخی داشته باشد.
 
کتاب «کردار اهل صومعه»، تألیف اعظم حمزه‌ای با شمارگان سه‌ هزار نسخه و 200 صفحه با همکاری انتشارات پلاک هشت منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...
خاطرات برده‌ای به نام جرج واشینگتن سیاه، نامی طعنه‌آمیز که به زخم چرکین اسطوره‌های آمریکایی انگشت می‌گذارد... این مهمان عجیب، تیچ نام دارد و شخصیت اصلی زندگی واش و راز ماندگار رمان ادوگیان می‌شود... از «گنبدهای برفی بزرگ» در قطب شمال گرفته تا خیابان‌های تفتیده مراکش... تیچ، واش را با طیف کاملی از اکتشافات و اختراعات آشنا می‌کند که دانش و تجارت بشر را متحول می‌کند، از روش‌های پیشین غواصی با دستگاه اکسیژن گرفته تا روش‌های اعجاب‌آور ثبت تصاویر ...