اثری تازه از حجت‌الاسلام زائری با عنوان «تقاطع انقلاب» روانه بازار کتاب شد.

به گزارش مهر؛ این کتاب که به سبک آثار متاخر زائری مجموعه‌ای از مقالات و سخنرانی‌های مکتوب شده را با موضوع انقلاب اسلامی و نقد درون‌گفتمانی آن دربر می‌گیرد در موضوعاتی با عنوان اولویت‌ها، صعف‌ها و مشکلات، نقد و پاسخگویی، انتخابات، حرف‌هایی با دوستان انقلابی، ۲۲ بهمن، دروغ‌های سیاسی و بی‌اعتمادی مردم، مفاسد اقتصادی، دشمن شناسی و رهبری طبقه‌بندی شده است.

در بخشی از مقدمه این کتاب آمده است:

اگر انقلاب اسلامی را با وجود عنایات ربوبی و امدادهای غیبی، تجربه‌ای بشری ندانیم، ‌لاجرم نمی‌توانیم به بازشناسی ضعف‌ها و قوت‌های آن بپردازیم و کامیابی‌ها و ناکامی‌هایش را تحلیل کنیم. 

از سوی دیگر اگر به بقای این انقلاب برای دهه‌ها و سده‌خهای آینده می‌اندیشیم، ناگزیر باید آن را در چهارچوب و قالب و شکل و زبانی تعریف کنیم که در موقعیت‌های مختلف  زمانی و مکانی آینده مستمر باشد. این کشسانی و تاب‌آوری، در عین حفظ اصول و میانی اساسی، لازمه حفظ و بقاست؛ چنانکه اسلام نیز اساس از ابتدا چنین عرضه شد و از همین رو، امروز بقا و گسترش پیام این دین الهی را در شرق و غرب عالم می‌بینیم؛ زیرا چنان منطبق عرضه شد که از آفریقایی بیابان نشین تا یک اسکیموی قطب شمال می‌توانند در وضعیت خاص زندگی‌شان مسلمان باشند؛ در صورتی که اگر اسلام به صورت مجموعه‌ای از دستورهای خشک و احکام تغییر ناپذیر و ناسازگار معرفی می‌شد، تنها با مسلمانان شبه جزیره عربستان در همان زمان تناسب داشت.

این کتاب در ۳۰۳ صفحه با قیمت  ۳۵ هزار تومان توسط نشر آرما منتشر شده است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...