همایش"میلان کوندرای اروپایی" با بررسی آثار این نویسنده معروف کشور چک که تمایلی برای ترجمه آثارش به زبانهای اروپایی ندارد امروز چهارشنبه در این کشور آغاز شد.

به گزارش مهر به نقل از سایت سی.تی. کی، میلان کوندرا گزیده‌ای از متون آثارش را که تا کنون به زبان چک ترجمه نشده برای اولین‌بار به این زبان برگردانده‌ است تا در سمینار "میلان کوندرای اروپایی" خوانده شود.

کوندرا نویسنده‌ای است که در فرانسه زندگی می‌کند و به همان زبان می‌نویسد. وی همواره نسبت به ترجمه آثارش بی میل بوده ‌است چرا که از این واهمه داشته که مفاهیم رمانهایش در این ترجمه‌ها بد برداشت شود.

این نشست که از سوی کمیته امور خارجی مجلس سنا برگزار می‌شود با تمرکز بر نوشته‌های کوندرا در زمینه جامعه و مباحث اروپا برگزار می‌شود.

سمینار "میلان کوندرای اروپایی" به پیشنهاد جری دینستبایر، ناراضی حکومت کمونیست و اولین وزیر امور خارجه پس از کمونیست و سناتور کنونی انجام می‌گیرد.

کوندرا در یکی از متون ترجمه شده خود که مناسبت آغاز کار این سمینار خوانده می‌شود تعریفی از فرهنگ اروپای مرکزی و مقایسه‌ای از فرهنگ غرب و شرق ارائه داده ‌است.

وی با تقدیر از رمان‌نویسان برجسته‌ای چون فرانتس کافکا، هرمان بروخ، رابرت موزیل و... نفرت خود را از رمانتیسیزم، عدم اعتماد به عدالت تاریخ و ... بیان می‌کند.

 میلان کوندرا متولد 1929 چک است. وی از سال 1975 در فرانسه زندگی می‌کند و از سال 1981 یک شهروند فرانسوی محسوب می‌شود. این نویسنده مطرح به عنوان یکی از کاندیداهای دریافت جایزه نوبل ادبیات سال 2009 معرفی شده ‌است.

از آثار منتشر شده کوندرا به فارسی می‌توان به "شوخی" و "عشق‌های خنده‌دار" (ترجمه فروغ پوریاوری)، "بار هستی" ( ترجمه پرویز همایون پور) و "جاودانگی" (ترجمه حشمت‌الله کامرانی) اشاره کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...