شب گذشته و در مراسم اهدای جایزه کتاب سال انگلیس ـ گالاکسی، برترین نویسندگان سال در رشته‌های مختلف معرفی شدند.

در این مراسم از جی. کی. رولینگ با اهدای جایزه ممتاز قدردانی شد. تشکر و تقدیر از رولینگ به‌خاطر کتاب هفت جلدی «هری پاتر» با پیام ویدیویی نخست وزیر انگلستان «گوردون براون» انجام شد. براون در این پیام رولینگ را در ردیف بزرگ‌ترین نویسندگان قرن انگلستان قرار داد و از او به خاطر کمک های مالی و فرهنگی‌اش تشکر کرد.
 
اما بزرگ‌ترین برنده جایزه دیشب «یان مک اوان» بود که دو جایزه را ازآن خود کرد. جایزه اول کتاب سال انگلیس و نیز جایزه بهترین نویسنده به انتخاب خوانندگان به او برای آخرین رمانش «بر ساحل چسیل» تعلق گرفت. این جایزه را در غیاب مک اوان، بازیگری که در اثر اقتباسی او از رمان «تاوان»  نقش آفرینی کرده بود، یعنی «بندیکت کامبریچ» دریافت کرد. این فیلم هر چند در اسکار با بی مهری داوران روبه رو شد؛ اما در مهم‌ترین جشنواره های سینمایی سال درخشیده بود.

رقیب یان مک اوان در این فهرست «دوریس لسینگ» برنده جایزه نوبل سال 2007 با آخرین رمانش با عنوان «رخنه» بود.

در مراسم دیشب، خواندنی‌ترین کتاب سال انگلیس نیز معرفی شد. برنامه کتاب کانال 4 انگلیس بانی این جایزه است که طی یک نظرسنجی از مخاطبان خود خواندنی‌ترین کتاب را معرفی می‌کند. این جایزه نیز برای کتاب «هزار خورشید درخشان» خالد حسینی به این نویسنده افغانی تبار آمریکایی تعلق گرفت. او تنها نویسنده ای بود که در رقابت های دیشب به عنوان نامزد در سه فهرست نهایی جای گرفته بود.

به گزارش ایبنا به نقل از آسوشیتدپرس، «هزار خورشید درخشان» دومین اثر خالد حسینی پس از «بادبادک باز» تاکنون بیش از 700 هزار نسخه فروش داشته است. در بخش رمان، «آقای پیپ» اثر «لوید جونز» در مقام دوم و «رودخانه خون» نوشته «تیم بوچر» در جایگاه سوم ایستادند.

«راسل برند»، جایزه بیوگرافی را برای کتاب «بوکی ووک» به دست آورد و «پاتریشیا کورن ول»، جنایی‌نویس آمریکایی نیز برنده جایزه تریلر جنایی سال شد. «اوان مک گرگور» و «چارلی بورمن» نیز جایزه غیرداستانی کتاب سال بریتانیا را برای سفرنامه‌ای با عنوان «یک راه طولانی» که از سفر 15 هزار کیلومتری‌شان با موتورسیکلت نوشته بودند به دست آوردند. 

................ هر روز با کتاب ...............

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...