‍ رمان «ملودی سکوت» [Out of my mind] اثر شارون ام .داپر [Sharon M. Draper] توسط انتشارات کتابستان معرفت منتشر شد.

ملودی سکوت» [Out of my mind] اثر شارون ام .داپر [Sharon M. Draper]

به گزارش کتاب نیوز، ملودی سکوت، که با ترجمه مطهره ابراهیم‌زاده به چاپ رسیده، روایت دختری است که از کودکی روی ویلچر نشسته است و اطرافیانش گمان می کنند کاری از او بر نمی آید.

شارون میلز دراپر (متولد 21 آگوست 1948) نویسنده آمریکایی کودکان، مربی حرفه ای و معلم سال ملی سال 1997 است. او پنج بار برنده جایزه Coretta Scott King برای کتابهایی درباره تجربه جوان و نوجوان آفریقایی-آمریکایی است. 

کتابستان معرفت در معرفی این اثر نوشته است: ملودی شخصیت اصلی داستان دچار بیماری است که نمی تواند با دنیای بیرون ارتباط برقرار کند.از آنجا که نمی تواند راه برود و با دیگران صحبت کند امکان ارتباط گرفتن و نشان دادن توانایی های خود را نیز ندارد.

البته او می داند تفاوتهایی با دیگران دارد ولی قبول نمی کند که این تفاوت باعث شود او در مدارس کودکان استثنایی درس بخواند. تلاش می کند تا خود را به دیگران اثبات کند ولی هر چه می کند به در بسته می خورد؛ تا اینکه با کمک پدر و مادر و خانم همسایه شان دستگاهی پیشرفته تهیه می کند که می تواند ذهن پیچیده‌ ملودی را نمایش ‌دهد و ارتباط او با دنیای بیرون را ممکن ‌کند. تا جایی که ملودی در مسابقه هوش و اطلاعات عمومی بین‌استانی مقام می‌آورد.

این رمان موفق به دریافت جایزه‌ «ژوزت فرانک» از بنیاد کتاب کودک کالج بانک استریت شده و بهترین کتاب سال 2011 به انتخاب معلمان و دانش‌آموزان نیز هست.

در بخشی از رمان اینگونه می خوانیم:

اُلی، ماهی قرمز من، در تُنگی کوچک روی میز اتاقم زندگی می‌کرد. او تمام روز را درون تنگ شنا می‌کرد. فقط همین. مدام شنا می‌کرد. دلم برایش می‌سوخت.

یک روز که من سرگرم گوش‌دادن به موسیقی‌ بودم و از تماشای شناکردن اُلی لذت می‌بردم، ناگهان بدون هیچ دلیلی به بیرون شیرجه زد و روی میز افتاد. نفس‌نفس می‌زد و بالا و پایین می‌پرید. مطمئنم از اینکه فهمید نمی‌تواند بیرون از آب نفس بکشد شگفت‌زده شده بود. چشمانش بیرون زده بود و آبشش‌هایش تکان می‌خورد. نمی‌دانستم باید چه‌کار کنم. او بیرون از آب زنده نمی‌ماند؛ بنابراین، داد‌ و فریاد راه انداختم، اما خبری از مادرم نشد. هنوز داشتم جیغ‌وداد می‌کردم که بالاخره مادرم از راه رسید. نگاهی به تنگ خالی و میز خیس و ماهی درحال مرگ انداخت و داد زد: «ملودی چی‌کار کردی؟ چرا تنگ آب رو خالی کردی؟ مگه نمی‌دونی ماهی‌ها بدون آب زنده نمی‌مونن؟» معلوم است که می‌دانم. من که احمق نیستم. پس فکر می‌کرد برای چه این همه جیغ‌وداد کردم.
بعد مادرم آمد و با اخم به من گفت: «ملودی ماهی قرمزت زنده نموند. نمی‌فهمم چرا این کار رو با اون ماهی قرمز بیچاره کردی؟ اون تو دنیای کوچیک خودش خوشحال بود.» به‌ نظر من زندگی اُلی، از زندگی من هم سخت‌‌تر بود.

لازم به ذکر است به گفته الهام سادات یاسینی، دبیر ترجمه انتشارات کتابستان معرفت، نام انتخاب شده برای ترجمه فارسی این اثر برگرفته از محتوای داستان است. همچنین این ترجمه اولین فعالیت حرفه ای مطهره ابراهیم زاده در حوزه ترجمه ادبیات داستانی است.

«ملودی سکوت» اثر شارون ام .داپر در ۲۸۴صفحه و با قیمت ۴۳هزار تومان از سوی نشر کتابستان معرفت روانه بازار نشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...