کتاب «غربانگاری و ایدئولوژی پهلویسم» [Occidentalism and the ideology of Pahlavi] نوشته ژند شکیبی [Zhand Shakibi] نه تنها به ترسها و نگرانیهای جهان شمول در نسبت با از دست دادن اصالت فرهنگی در مقابل تغییرات همهجانبه و سریع که در ایران تحت نام غربزدگی شناخته شده میپردازد؛ بلکه این موضوع را نیز محل بحث قرار میدهد که در پس این احساسات یک حس عمیق و ریشه به نام نوستالژی نهفته است.
به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، مسئله غرب، غربزدگی و غربگرایی از مهمترین مسائل و یکی عمیقترین امور مبتلابه تاریخ معاصر ماست. در واقع میتوان گفت تاریخ معاصر در ایران را نمیتوان بدون در نظر نگرفتن این مفهوم بررسی کرد. مفهوم غربگرایی هرچند اولین بار از سوی فردید مطرح و توسط جلال آل احمد شایع شد اما به لحاظ عینی از زمان اولین مواجهات ایران با جهان غرب معنای تاریخی پیدا کرده بود به همین دلیل این مسئله مورد توجه مورخان و محققان بسیاری قرار گرفته است.
در این میان اخیرا اثری با نام «غربانگاری و ایدئولوژی پهلویسم» از سوی انتشارات شرکت سهامی انتشار روانه بازار شده که سعی دارد نگاهی متفاوت به مقوله غربگرایی در ایران داشته باشد. مولف این اثر ژند شکیبی و مترجم آن عباس جنگ است. مولف در این کتاب سعی دارد تا با بازخوانی مسئله غربگرایی در دوران پهلوی نگاه متفاوتی به این مقوله داشته باشد. واقعیت امر این است که نحوه مواجه رژیم پهلوی با مسئله غرب و به طول کل غربگرایی میراثی به جا گذاشته است که نمیتوان وضعیت امروز جامعه را بدون فهم این میراث درک کرد به همین دلیل اهمیت این اثر را باید در اینجا یافت که دست به بازخوانی یک پدیده مهم و تاثیرگذار در زندگی امروز ما میزند.
آنگونه که نویسنده در مقدمه کتاب مطرح میکند بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دوگانهای کاذب شکل گرفته که در آن جمهوری اسلامی، مبلغ ضد غرب به تصویر کشیده و در سوی دیگر رژیم شاهنشاهی مبلغ غربانگاری انگاشته شده است که سعی دارد تا فرهنگ غربی را به ایران تحمیل کند. به اعتقاد نویسنده این دوگانه دارای اشکالات معرفتی و فکری است که اگر عمیقتر به آن نگاه کنیم، متوجه میشویم که این دوگانهانگاری جای نقد و بررسی بیشتری دارد.
برای این کار ژند شکیبی نویسنده کتاب از یک سو بر ظهور سپس تشدید گفتمانهای غربانگاری ضدغربی دولتی از اواخر سلطنت پهلوی تمرکز دارد و از سوی دیگر به واکاوی دلایل این تغییر سیاسی و گفتمانی دولت پهلوی پرداخته است. نکته حائز اهمیت آن است که این مطالعه به دنبال طرح یک تعبیر جدید از دلایل انقلاب ایران نیست؛ بلکه تمرکزش بر بررسی تغییرات گفتمانهای پهلوی حضور جایگاه و تصور غرب در برساختن مفاهیم اصیل و هویت ایرانی است.
این کتاب نه تنها به ترسها و نگرانیهای جهانشمول در نسبت با از دست دادن اصالت فرهنگی در مقابل تغییرات همه جانبه و سریع که در ایران تحت نام غربزدگی شناخته شده میپردازد، بلکه این موضوع را نیز محل بحث قرار میدهد که در پس این احساسات یک حس عمیق و ریشه به نام نوستالژی نهفته است. به تعبیر نویسنده :«نوستالژی نه تنها یک احساس جهان شمول و طبیعی است بکله ریشههای آن به تمدنهای قدیمی چون روم و یونان باز میگردد. امروز ما در خود غرب شاهد بازگشت نیرومند این احساسات نوستالژیک و تاثیر مستقیم آنها بر حیات سیاسی هستیم»
کتاب غربانگاری و ایدئولوژی پهلویسم از یک مقدمه و سه فصل تشکیل یافته است. فصل اول کتاب مقدمهای بر غربانگاری و غربانگاری در ایران نامگذاری شده است. در این فصل نویسنده مفهوم غربانگاری را از اساس مورد بررسی قرار میدهد و نشان میدهد که مسئله غربستیزی ریشه در کجا دارد نویسنده اعتقاد دارد انواع و اشکال غربانگاری که در نقاط مختلف جهان رخ نمودند بر:«زنجیرهای از دشمنیها استوار هستند: دشمنی با زندگی شهری با ان تصویر خودشیفته و سیریناپذیر، بیریشه، فاسد، و آن جهان شهرگرایی پوچ و بی معنیاش، دشمنی با غرب که در علم و عقلانیت جلوهگیری میکند؛ دشمنی با بورژوازی لمیده و بیگانه با منش جوانمردی» بنا شده است که صرفا محدود به ایران نیست بلکه در فرهنگهای بسیاری از جمله فرهنگ روسیه و حتی آلمان نیز این شکل از غربستیزی مشاهده شده است.
در ادامه کتاب به دو مقوله مهم تصویری عموما کشورها از غرب دارند میپردازد و این سوال را مطرح میکند چگونه این تصویر غرب شکل گرفته است؟ در واقع با پیش کشیدن این سوال نویسنده یک تاریخچه بسیار مختصر از این مقوله ارائه میکند. در بخش بعدی فصل اول نویسنده به مسئله غربانگاری در دوران پهلوی میپردازد و نشان میدهد که غربانگاری و غربزدگی از سوی رژیم پهلوی با بیم و امیدهای خاص خود شکل گرفته بود که در یک جاهایی به سرعت به سمت غرب گرایش پیدا میکردند اما در عین حال امتناع از تقلید محض نیز در بین دولتمردان رژیم پهلوی نیز قابل مشاهده بود.
فصل دوم کتاب با عنوان پهلویسم: ایدئولوژیسازی سلطنت در ایران نامگذاری شده است. بحث تقریبا مفصلی است که از چگونگی شکلگیری و مفصلبندی ایدئولوژی رژیم پهلوی میگوید. در واقع بخش زیادی از این کار تلاشهای محمدرضا شاه پهلوی برای مشروعیتبخشیدن به سلطنش بود. مولف برای این کار در آغاز مواضع و تحقیقات محققان پیشین را در این باره عنوان میکند و در ادامه به مسئله رابطه ایدئولوژی و پهلویسیم میپردازد. آنگونه که نویسنده تاکید میکند ایدئولوژی پهلویسم در رقابت با سه رقیب سکولار یعنی دموکراسی، ملیگرایی و سوسیالیسم شکل گرفته بود و اگر قرار بود بحثی در اینباره شکل بگیرد، باید در رقابت با این این ایدئولوژی خود را بازسازی میکرد. بهطور خلاصه نویسنده در این فصل ا عتقاد دارد تاکید شاه بر آریاییبودن ایرانیان و مسئله تمدن بزرگ و انقلاب سفید و... در آن دوران در جهت ایجاد یک بدیل ایدئولوژیک مدرن برای جایگزینشدن ایدئولوژیهای رقیب بود. یعنی درواقع رژیم شاه در پی قرائت و ابداع خود از مدرنیته و پیشرفت بود.
فصل سوم کتاب که به نسبت فصلهای دیگر کتاب تفصیل کمتری دارد به بحث حزب رستاخیز و پهلویسم میپردازد. درواقع در این بخش این مسئله به بحث گذاشته میشود که چگونه اتکای رژیم پهلوی به حزب رستاخیز مقدمات غربستیزی در بدنه دولت را ایجاد میکند. در اینجا دولت بهطور ناخودآگاه از گفتمانی تبعیت میکند که بسیاری فکر میکنند رژیم پهلوی خلاف این جریان را رفته است و اتفاقا نویسنده نشان میدهد که رگههایی عمیق از غربستیزی در رژیم پهلوی شکل گرفته بود.
بهطور کل کتاب غربانگاری و ایدئولوژی پهلویسم به خوبی توانسته قرائت جدیدی از مسئله هویت و شکلگیری مفهوم غربستیزی در ایران دهه 40 و 50 را توضیح دهد و در این جهت اطلاعات جدیدی در اختیار مخاطبان قرار میدهد.
دکتر ژند شکیبی کارشناسی ارشد اول خود را در رشته روسیهشناسی در مدرسه اقتصادی لندن (LSE) و کارشناسی ارشد دوم خود را در تاریخ روسیه در دانشگاه دولتی سنت پیترزبورگ اخذ کرده و سپس در رشته سیاست تطبیقی در حوزههای ایرانشناسی و روسیهشناسی در دوره دکتری در مدرسه اقتصادی لندن (LSE) تحصیل کرذه است. وی از سال 2001 تا سال 2013 به عنوان استاد سیاست تطبیقی در مدرسه اقتصادی لندن (LSE) مشغول به تدریس بوده و از سال 2013 تا زمان حاضر به عنوان استاد پژوهشتی در دانشگاه نیویورک و همچنین از همان سال 2013 به عنوان Research Fellow در موسسه ایدههای مدرسه اقتصادی لندن (LSE) مشغول به کار بوده است.
او همچنین از سال 2006 به عنوان استاد مدعو در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران در گروه روسیهشناسی به تدریس و پژوهش اشتغال داشته است. شکیبی در حوزههای سیاست تطبیقی، روسیهشناسی، ایرانشناسی و تاریخنگاری دوره پهلوی کتابها و مقالات متعددی تدوین و منتشر کرده است. مهمترین آثار وی به زبان انگلیسی و فارسی شامل: انقلاب و فروپاشی سلطنت در سال 2007، خاتمی و گورباچف: سیاست تغییر در جمهوری اسلامی و جماهیر اتحاد شوروی در سال 2010، روسیه و غربانگاری در سال 1397، و ایران پهلوی و سیاست غربانگاری: شاه و حزب رستاخیز در سال 2019 بوده است.
کتاب «غرب انگاری و ایدئولوژی پهلویسم» نوشته ژند شکیبی با ترجمه عباس جنگ در 150 صفحه با قیمت 40 هزار تومان از سوی شرکت سهامی انتشار در سال 1400 منتشر شده است.