به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، در چهارمین نشست از سلسله‌ نشست‌های صبح جمعه‌های بخارا و همزمان با 12 آذرماه، روز قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران کتاب «قانون، سیاست است» در کافه فلسفه نقد و بررسی شد.

در این نشست کیومرث اشتریان (عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران)، علی‌محمد فلاح‌زاده (عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی)، مسلم آقایی طوق (عضو هیئت علمی دانشکده حقوق دانشگاه علوم قضایی و خدمات اداری) و حبیب‌الله فاضلی، مترجم کتاب (عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران) سخنرانی کردند. دبیری نشست نیز بر عهده علی دهباشی بود.

قانون، سیاست است حبیب‌الله فاضلی

در ابتدای جلسه مترجم کتاب به دلایل و دغدغه‌های نظری که زمینه‌ساز ترجمه کتاب شده است، پرداخت. فاضلی در بخشی از سخنانش گفت: ضرورت مطالعات بین رشته‌ای یکی از دغدغه‌های حوزه‌های علمی است که باعث شده دست به ترجمه این کتاب بزند که سر فصلی برای مطالعات بین رشته‌ای حقوق و علوم سیاسی است.

فاضلی در ادامه بیان کرد: یکی از مسائل اساسی دانشجویان رشته حقوق زمانی که در مواجهه با امر سیاسی قرار می‌گیرند، پاسخ به این پرسش است که چه نسبتی بین قانون و سیاست و مناسبات قدرت وجود دارد؟ مجموعه مقالات این کتاب در واقع پاسخی درخور به تناقص رفتارهای دولت و عمل سیاسی آن و مباحث حقوقی حول آن است.

این مترجم در ادامه به معرفی مختصری از مقالات کتاب پرداخت و گفت: مقاله سه مرحله جهانی‌سازی قانون و رویکرد قانون‌محور از ۱۸۵۰ تا ۲۰۰۰ که به بررسی قوانین حقوقی جهان شرق و تالی آن از قوانین غربی می‌پردازد.

وی افزود: حقوق، سیاسی است و همواره سیاست، بر این امر تاکید می‌کند که به همان اندازه که سیاستمداران بدنام هستند، حقوقدانان نیز بدنام هستند. نسبت حقوق و علوم سیاسی و مقاله از امر سیاسی تا امر حقوقی به بسط این ایده می‌پردازد که از دل تعارضات امر سیاسی به‌وجود می‌آید و از دل امر سیاسی امر حقوقی.

مقاله دموکراسی، بحران سیاسی و قانون اساسی در جمهوری وایمار و جمهوری اول اتریش، به این مسئله می‌پردازد که سکوت در قانون اساسی منجر به ظهور نازیسم شد و مقاله آخر حقوق و عدالت زبانی در قانون دنیا، ارتباط قانون و زبان را بررسی می کند.

کیومرث اشتریان، استاد حقوق دانشگاه تهران، از ضرورت انقلاب اندیشه و تاکید بر مسئله نظریه در مطالعات حقوقی سخنان خود را شروع کرد و باور داشت دانش حقوقی در فقدان نظریه هیچ معنایی ندارد و اندیشه حقوقی نیازمند تفکر نظری است.

وی بیان کرد: فقدان نظریه حقوقی منجر به غلبه غریزه انسانی و رمانتیسم سیاسی در منازعات حقوقی و سیاسی می‌شود و حقوقدانان موفق، کسانی هستند که نظریه‌پردازی می‌کنند.

این استاد دانشگاه در ادامه عنوان کرد: کتاب ترجمه‌شده اثری ارزشمند در حوزه قانون و سیاست است که می‌شد عنوان آن را به شیوه‌ای پرسش گونه تغییر داد و عنوان را به آیا قانون سیاست است؟ تغییر داد. چه نسبتی بین قانون و سیاست و مناسبات قدرت وجود دارد؟

محمدعلی فلاح‌زاده دیگر منتقد کتاب بود که باور داشت، کتاب قانون، سیاست است در فضای مطالعات بین رشته‌ای چاپ شده و اثری ارزشمند در نسبت قانون و سیاست است.

در ادامه وی با نقل قولی از یکی از کتاب‌های دورکیم به طرح این پرسش پرداخت که قضات در پرونده‌های سخت و دشوار چطور تصمیم می‌گیرند؟ در این نوع پرونده‌ها قضات در فضای بین قانون تصمیم می‌گیرند؛ فضایی که به امر سیاسی و مصلحت عامه نزدیک است و پیونددهنده سیاست و حقوق است. مسئله‌ای که به وضوح در کتاب ترجمه‌شده دیده می‌شود و نویسندگان کتاب قائل به رابطه دیالکتیکی قانون و سیاست هستند.

مسلم آقایی دیگر منتقد کتاب با اذعان به این مسئله که بیشتر کتاب‌های حقوقی موجود در بازار بر فن حقوق تاکید می‌کند، گفت: نگاهی به فهرست مطالب کتاب نشان‌دهنده این امر است، که مطالبی که ترجمه شده است در عرصه حقوق و قانون کمتر به آنها توجه شده است و مقالات کتاب دربرگیرنده ارتباط بین حقوق و سیاست و شناخت ابعاد امر سیاسی و حقوقی است و این امر باعث ارزشمندترشدن کتاب شده است.

وی در ادامه با برشمردن خوبی‌های کتاب، به بررسی محدودیت‌های قانون اساسی پرداخت که نمی‌توان از قانون اساسی تصور و توقع داشت در عرصه سیاست، مدیریتی کلان انجام دهد؛ چراکه توان و پتانسیل قانون اساسی محدود است و این فرض که سیاست حقوق را مدیریت می‌کند، یک فرض اشتباه قلمداد کرد و معتقد بودند سیاست عرصه تنازع بین طبقات و گروه‌های اجتماعی و سیاسی است و با قانون اساسی نمی‌توان این تنازعات را مدیریت کرد. فهم ما از قانون اساسی بیش از توان حقیقی قانون اساسی است و قانون اساسی در حد و حدود خاص می‌تواند سیاست را مدیریت کند.

در پایان جلسه مترجم کتاب بیان کرد: کل روح کتاب، بر این امر استوار است که نمی‌توان برای دانش حقوق استقلالی منفک از دیگر رشته‌ها و سیاست قائل شد؛ بلکه حقوق در پیوند با امر سیاسی معنا و مفهومی یگانه پیدا می کند؛ و نظریات ناب حقوقی، جدا از امر سیاسی نیستتد.

وی در ادامه با ذکر این نکته قانون اساسی یک متن ناحقوقی است که نتایج حقوقی دارد، گفت: اراده‌های سیاسی هر نسلی، همراه با تخیل به آینده است و زمانی که تخیل در قانون می‌نشیند، قانون نمی‌تواند به همه واقعیت‌های جامعه بپردازد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...
عدالت در یک جامعه پسادیکتاتوری چگونه باید تأمین شود؟... آلمان پیش از این نیز مجبور شده بود با بقایای حکومت دیکتاتوری هیلتر و جرائم آنها مواجه شود... آیا باید دست به پاکسازی ادارات دولتی از افرادی زد که با حکوت کمونیستی همکاری داشته‌اند؟... احکام بر اساس قانونی تنظیم می‌شدند که کمترین مجازات را مقرر کرده بود... رسیدگی به هتک حیثیت افراد در رژیم گذشته... بسیاری از اساتید و استادیاران به عنوان خبرچین برای اشتازی کار می‌کردند ...