انتشارات سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران کتاب «نامه روزگار» مصاحبه با نصرت الله خازنی که یکی از چهره های تاثیرگذار در تاریخ سیاسی معاصر است است را نشر و روانه بازار کرده است.

نامه روزگار از مصاحبه با نصرت الله خازنی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، مصاحبه، ‌تحقیق و تدوین این کتاب در قالب تاریخ شفاهی توسط شفیقه نیک نفس انجام شده و جز کتاب های ویژه در انتشارات سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران موجود است.

نصرت الله خازنی اهل تبریز بود و در خانواده ای اهل فرهنگ به دنیا آمد. او در سال ۱۳۱۴ در دانشگاه تهران در رشته حقوق تحصیل کرد و در سال ۱۳۲۰ به استخدام وزارت بهداری درآمد و خیلی زود رییس اداره کارگزینی وزارت بهداری شد.

خازنی در سال ۱۳۲۹ زمانی که رزم آرا به سمت نخست وزیری منصوب شد، اقدام به تاسیس سازمان بازرسی نخست وزیری کرد که پس از ترور رزم آرا و تشکیل دولت مصدق در سمت خود ابقا شد.

شفیقه نیک نفس نویسنده کتاب «نامه روزگار» درباره مصاحبه با نصرت الله خازنی و گردآوری تاریخ شفاهی در توضیحات کتاب چنین آورده است: نصرت الله خازنی انسانی آرام، متین و با تدبیر و سخاوتمند بود و حافظه ای قوی و شفاف داشت. او داستان های بسیاری از زندگی شخصی و حرفه ای خود را تعریف می کرد.

سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران خاطرات او را از سال های خدمت در دانشگاه دولتی و غیر دولتی و مشاهدات او از رخدادهای سیاسی و اجتماعی را به صورت مصاحبه تاریخ شفاهی ضبط و ثبت کرد. حسن نظر او به سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران باعث شد تا در چند مرحله اسناد و مدارکی را به سازمان اهدا کند.

نصرت الله خازنی در دی ماه سال ۱۳۸۷ از دنیا رفت و موضوع چاپ خاطرات او در زمانی که در قید حیات بود مطرح شد و پس از اتمام مصاحبه متن پیاده شده در اختیار او قرار گرفت.

کتاب «نامه روزگار» جز کتاب های ویژه انتشارات سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران است. چراکه تنها شرح خاطرات سیاسی خازنی نیست. بلکه بسیاری از اطلاعات مربوط به روند فعالیت دستگاه های اداری در دوره های مختلف را دربر می گیرد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...