ارزش اقتصادی روایت | تجارت فردا


در سال 2009 یکی از محبوب‌ترین داستان‌هایی که در ایمیل‌ها بین مردم دست‌به‌دست می‌شد، داستان استاد اقتصادی در دانشگاه تک تگزاس آمریکا بود که در اقدامی بی‌سابقه مجبور شده بود همه دانشجویان یکی از کلاس‌های خود را مردود کند. داستان از این قرار بود که دانشجویان این کلاس همگی از طرفداران سرسخت سیستم سوسیالیستی بودند. آنها مصرانه با استادشان بر سر این موضوع بحث می‌کردند که مزیت جامعه سوسیالیستی این است که کسی نه فقیر می‌شود و نه ثروتمند و این یعنی یک توازن عالی با منافع زیاد برای همه مردم.

 رابرت جی. شیلر [Robert Shiller]، اقتصاد روایی: داستان‌ها چگونه ویروسی می‌شوند و رویدادهای اقتصادی مهم را هدایت می‌کنند» [Narrative economics : how stories go viral and drive major economic events]

استاد اقتصاد نیز با مشاهده دیدگاه‌های متعصبانه آنها، تصمیم گرفت آزمایشی مبتنی بر همین دیدگاه در کلاس آنها پیاده کند و به دانشجویانش اعلام کرد قرار است به همه آنها نمره‌ای یکسان بدهد که معادل میانگین نمرات همه دانشجویان کلاس باشد؛ چیزی شبیه به آنچه در نظام سوسیالیستی اجرا می‌شود. پس از اولین امتحان، میانگین نمره همه آنها B بود؛ این نمره نارضایتی دانشجویان درس‌خوان‌تر و رضایت دانشجویان درس‌نخوان‌تر را به همراه داشت. پس از دومین امتحان میانگین نمرات به C و در نهایت به D تنزل پیدا کرد. دلیل آن‌ هم روشن بود؛ دانشجویان درس‌نخوان کمتر تلاش می‌کردند و دانشجویان درس‌خوان نیز دیگر انگیزه‌ای برای درس خواندن نداشتند و در نهایت همه کلاس مردود شدند. این روایتی قابل فهم و جالب در مورد موضوعی پیچیده بود.

ولی آنچه بسیاری از مردم از آن بی‌اطلاع بودند این بود که این روایت تخیلی و کاملاً ساختگی بود که به‌وضوح مفهوم برابری، سوسیالیسم و کمونیسم را بیش‌ازاندازه ساده‌سازی کرده و در هم آمیخته بود. ولی بااین‌حال همین روایت در سادگی خود، داستانی بود متقاعدکننده برای عموم مردم که نظام سوسیالیستی را نقد و برای حمایت از نظر خود به این روایت استناد کنند. همه ما با نمونه‌های مشابهی از این روایت‌ها برخورد کرده‌ایم؛ روایت‌هایی از توانایی منحصربه‌فرد ایلان ماسک که موجب جلب اعتماد سرمایه‌گذاران شده است، یا روایت‌هایی از چگونگی جایگزین شدن نیروی کار انسانی با هوش مصنوعی که همه را بر آن داشته که در تصمیمات شغلی‌شان تجدید نظر کنند.

این‌گونه روایت‌ها، به‌ویژه در حوزه تصمیم‌گیری‌های اقتصادی، از اهمیت زیادی برخوردارند، آن‌ هم به دلیل اینکه همه مردم نمی‌توانند درک درستی از مفاهیم اقتصادی داشته باشند و بر اساس داده‌های علمی و اعداد و ارقام قضاوت کنند. این در حالی است که در الگو‌های استاندارد اقتصادی این‌گونه انتظار می‌رود که آمارهای خشک‌وخالی، تحقیقات و مطالعات باید تنها مرجع تصمیم‌گیری‌های مالی باشند.

پروفسور شیلر، اقتصاددان دانشگاه ییل و برنده جایزه نوبل اقتصاد، شناخته‌شده‌ترین اقتصاددانی است که به نقش این روایت‌ها بر عملکرد اقتصادی مردم باور دارد. به اعتقاد او، اطلاعاتی که مردم بر اساس آن تصمیم‌گیری‌های خود را انجام می‌دهند صرفاً آمار و ارقام نیستند. او بر این باور است که اطلاعات در قالب روایت‌ها و داستان‌ها در میان مردم جابه‌جا می‌شوند. روایت‌ها همان داستان‌های ساده و حتی تک‌جمله‌ای هستند که برای خودمان و دیگران تعریف می‌کنیم تا بتوانیم توضیحی منطقی برای پدیده‌های دنیا پیدا کنیم. این روایت‌ها به‌راحتی درک می‌شوند و قابلیت به خاطر سپردن و اشتراک‌گذاری را دارند. آنها به‌شدت مسری هستند، و همین ویژگی باعث می‌شود ناگهان فراگیر شوند، تا حدی که در کوچه و خیابان، در هر دورهمی و هر رسانه‌ای مورد بحث قرار می‌گیرند. روایت غالب در دوران انقلاب صنعتی، روایتی از پیشرفت و موفقیت اقتصادی بود که توجهی به شرایط کاری وحشتناک و استثمار کارگران نداشت. این روایت پس از چند دهه به روایتی از رنج کارگران و حمایت از حقوق آنها تغییر شکل داد. در دوران ظهور اینترنت نیز روایت رایج در ستایش این فناوری و سهولت دسترسی به اطلاعات بود، بدون توجه به مسائلی مانند حفظ حریم شخصی. ولی پس از گذشت چند سال، به‌تدریج روایت دیگری شکل گرفت؛ از نقد این فناوری و تاثیر مخرب آن بر روابط اجتماعی.

اقتصاد روایی
رابرت شیلر [Robert Shiller] در کتاب «اقتصاد روایی»[Narrative economics : how stories go viral and drive major economic events] که در سال 2019 به چاپ رسید، ثابت می‌کند که جمله «واقعیت‌ها به احساسات شما کاری ندارند» تا چه اندازه اشتباه است. او در کتاب خود به این موضوع می‌پردازد که چگونه رفتار اقتصادی مردم و پدیده‌های اقتصادی تحت تاثیر احساسات مردم قرار دارد. احساساتی که پس از شنیدن داستان‌ها و روایت‌ها برانگیخته می‌شود و می‌توانند بر نحوه تصمیم‌گیری اقتصادی مردم اثرگذار باشند. اقتصاد روایتی (Narrative Economics) مطالعه چگونگی گسترش این روایت‌ها و داستان‌ها و چگونگی تاثیر آنها بر رفتار اقتصادی است. شیلر بر این باور است که گنجاندن روایت‌ها در مطالعات اقتصادی توانایی اقتصاددانان برای پیش‌بینی و آماده شدن برای پدیده‌های اقتصادی را افزایش می‌دهد و همزمان می‌تواند به توسعه نهادها و سیاست‌های اقتصادی کمک کند. بدون درک درستی از اپیدمی روایت‌های رایج، هرگز قادر نخواهیم بود تحولات اقتصادی را درک کنیم. شیلر تاکید می‌کند که اقتصاد روایی از آن جهت مهم است که تفکر انسان همیشه توانسته نقش مهمی در بحران‌های اقتصادی بازی کند. ما باید بفهمیم طرز فکر مردم چرا و چگونه در طول زمان تغییر می‌کند. مردم می‌خواهند در قالب داستان‌هایی که در زمان آنها گفته می‌شود جا بگیرند، دنباله‌رو همان داستان‌ها و طرز فکرشان نیز تحت تاثیر آنها باشد.

شیلر حتی بر این باور است که این روایت‌ها در شکل‌گیری رکود بزرگ یا همچنین بحران مالی سال‌های 2007 تا 2009 نیز نقش مهمی ایفا کرده‌اند. او می‌گوید، آنچه به افزایش ناگهانی قیمت مسکن منجر شد که در نهایت سقوط این بازار را در سال 2008 به دنبال داشت، نه افزایش هزینه ساخت بود و نه کاهش نرخ بهره، بلکه نتیجه روایت‌هایی حول مالکیت خانه و رویاهای ملی‌گرایانه بود. در آمریکا به آن «رویای آمریکایی» می‌گفتند، ولی این روایت در کشورهای مختلف به شکل‌های گوناگونی انتشار یافته بود. ایده اصلی همه آنها این بود که به طور قطع قیمت ملک در آینده چندین برابر می‌شود و افراد باهوش در حال خریدن خانه و سرمایه‌گذاری بر روی ملک هستند. این یک داستان معمولی و کوچه و خیابانی به نظر می‌آمد، ولی توانست بازار مسکن را تا حد زیادی آشفته کند. بازاری که پس از رشد بی‌اندازه در نهایت فروپاشید و دقیقاً زمانی فروریخت که روایت جدیدی جایگزین روایت قدیمی‌تر شد؛ روایتی که از حباب مسکن و حماقت افرادی که در آن سرمایه‌گذاری کرده‌اند می‌گفت. ناگهان سرمایه‌گذاری در مسکن به امری شرم‌آور تبدیل شد و رکود بزرگی که به دنبال بحران بازار مسکن رخ داد نتیجه همین تغییر روایت‌ها بود. طرفداران اقتصاد روایتی بر این باورند که باید از ویژگی همه‌گیر بودن روایت‌ها در تئوری‌های اقتصادی استفاده کرد. روایت‌ها می‌توانند باورهای عمومی را شکل بدهند و بر تصمیم‌گیری مردم تاثیرگذار باشند. درک اینکه مردم چگونه در گذشته تصمیم‌گیری کرده‌اند باعث می‌شود درک بهتری از اقتصاد امروز داشته باشیم و بتوانیم آینده را بهتر پیش‌بینی کنیم. تفکر عمومی مردم می‌تواند بر نحوه سرمایه‌گذاری آنها و نحوه خرج کردن یا پس‌انداز کردنشان حتی بر تصمیم‌گیری‌شان برای رفتن به دانشگاه یا انتخاب مشاغلی خاص نقش داشته باشد.

روایت‌ها چگونه عمل می‌کنند؟
روایت‌ها می‌توانند باورها و انتظارات جدید شکل دهند. آنها حامل ایده‌های جدید هستند و گسترش ایده‌های جدید نیز بسیار به کیفیت روایت آن بستگی دارد. برای مثال در انتخابات سال 2016 دونالد ترامپ با شعار «عظمت را به آمریکا برمی‌گردانیم» مبارزات انتخاباتی‌اش را شروع کرد. این روایتی فاقد جزئیات بود، اما می‌توانست بسیار قانع‌کننده باشد. او روایتی خلق کرد از ساخت دیواری که مانع از ورود مهاجران شود. با این روایت انتظارات جدیدی شکل گرفت و مردم به این نتیجه رسیدند که با کنترل ورود مهاجران عظمت به آمریکا برمی‌گردد. دیوار نوید یک راه‌حل ساده برای مشکلاتی بزرگ بود که با ایده‌های دیگر او مانند حمایت‌گرایی و تعرفه‌های بالاتر همخوانی داشت. این واکنشی بود در برابر نظریه‌های جهانی‌سازی که سال‌ها انباشت خشم مردم را به همراه داشت و در نهایت به همراهی آنها با ترامپ ختم شد. به گفته شیلر، ترامپ استاد روایت‌سازی است؛ ویژگی که بسیاری از اقتصاددانان از آن محروم هستند. روایت‌ها همچنین می‌توانند درک مردم از ریسک و انتخاب‌های سرمایه‌گذاری را تغییر دهند. آنچه حباب دات کام را شکل داد، هجوم مردم برای سرمایه‌گذاری در بخش فناوری اینترنت بود، زیرا بسیار شنیده می‌شد که این بخش رشد چشمگیری خواهد داشت و آینده از آن شرکت‌های اینترنتی است. چنین روایت‌هایی مردم را بر آن داشت که در هر مدل کسب‌وکاری که وابسته به اینترنت بود سرمایه‌گذاری کنند که در نهایت به ترکیدن حباب و از دست رفتن میلیون‌ها دلار سرمایه مردم منجر شد. روایت‌ها در تغییر رفتار مشتریان نیز اثر دارند. زمانی بود که روایت «الان بخر، بعداً پول بده» به روایت محبوب مشتریانی که کارت اعتباری داشتند تبدیل شده بود، ولی اکنون داستان مورد علاقه آنها مصرف پایدار و دغدغه‌های محیط زیستی و اجتماعی است. آنها ترجیح می‌دهند به جای مصرف‌گرایی، رفتارهای دوستدار محیط زیست در پیش بگیرند و رو به محصولات و خدمات پایدار آورده‌اند. در نهایت روایت‌ها می‌توانند تغییر عرف اجتماعی و اقتصادی را نیز در پی داشته باشند. چند سالی است که همه از توازن میان کار و زندگی شخصی صحبت می‌کنند. این روایت تا اندازه‌ای مورد اقبال مردم قرار گرفته که کارفرمایان را مجبور کرده است به ساعت‌های کاری انعطاف‌پذیر، دورکاری، مرخصی‌های طولانی‌تر زایمان و توجه بیشتر به رفاه نیروی کار تن بدهند.

روایت‌ها در خدمت رشد اقتصادی منطقه‌ای
روایت‌ها و داستان‌های یک جامعه می‌توانند وضعیت فعلی صنعت و تواناهایی‌های بالقوه در یک منطقه و چشم‌انداز آینده آن را نشان دهند. برای مثال برای لندن روایتی وجود دارد که این شهر تنها شهر پر از فرصت اروپاست. فارغ از درست و غلط بودن آن، همین روایت کافی است تا سرمایه‌گذاران جذب این شهر شوند و توسعه آن سرعت بیشتری بگیرد. برعکس آن ولز است؛ منطقه‌ای که می‌گویند نگاه رو به عقب دارد، همواره دیگران را به خاطر شکست‌های اقتصادی‌اش مقصر جلوه داده است و ذهنیت قربانی بودن در جامعه آن حاکم است. همین روایت منفی از این منطقه باعث شده است که رشد اقتصادی آن عقب‌تر از بقیه مناطق انگلستان باشد. هنر رهبران محلی این است که بتوانند روایت‌های مثبت را جایگزین این روایت‌های منفی کنند. آنها باید بتوانند ثبات و فرصت‌های اقتصادی را از طریق روایت‌ها به عموم مردم منتقل کنند. در حال حاضر روایت‌هایی که از دوبی در دنیا فراگیر شده است، انبوهی از گردشگران، سرمایه‌گذاران و ماجراجویان را به این شهر کوچک جذب کرده است؛ شهری که تنها داستانی که از آن شنیده می‌شود داستان تجملات، نوآوری‌ها، محیط دوستدار تجارت و تنوع فرهنگی آن است.

روایت‌ها و تاثیر آن بر بازار دارایی
قدرت دگرگون‌کننده روایت‌ها این است که آنها فرضیه بازار کارآمد را به چالش می‌کشند. بر اساس این فرضیه قیمت دارایی‌ها منعکس‌کننده اطلاعات موجود است و ازاین‌رو قیمت آنها منصفانه و منطقی است. بااین‌حال اگر واقعاً رفتار بازار را تحلیل کنیم، آنچه نوسانات قیمت دارایی را رقم می‌زند، نه تغییر در اطلاعات، بلکه تغییر در طرز فکر و قضاوت مردم به دلیل گسترش داستان‌ها و روایت‌های جدید است. این موج‌های داستانی قدرت این را دارند که ارزش بنیادی یک دارایی را فقط به دلیل اثرگذاری یک داستان تغییر دهند. در ماه ژانویه سال 2023 ترس از رکود در آمریکا بالا گرفت، همه مردم از امکان شکل گرفتن یک رکود طولانی صحبت می‌کردند، ولی در طول یک ماه روایت دیگری جایگزین آن شد و مردم نسبت به آینده امیدوارتر شدند و بازار اوراق قرضه ناگهان رونق گرفت. همین باعث شد در دومین ماه سال، بازارهای اعتباری جان تازه‌ای بگیرند؛ حتی بازدهی بازار سرمایه نیز رو به افزایش بود تا روزی که در ماه مارس همان سال بانک سیلیکون‌ولی از هم پاشید و ترس از همه‌گیری بحران مالی، روایت جدیدی از هراس و نااطمینانی را دوباره گسترش داد. امید جای خود را به ترس داده بود و مکالمات کوچه و خیابان و فضای مجازی حول بی‌ثباتی سیستم بانکی آمریکا می‌چرخید. واکنش بازار فروش سریع دارایی‌های ریسک‌پذیر و فرار سرمایه به سمت سرمایه‌گذاری‌های امن با افزایش نرخ بهره بود. همه این اتفاقات فقط در طول شش ماه و در نتیجه داستان‌هایی بود که به‌سرعت بین مردم رواج پیدا می‌کرد.

البته منتقدان اقتصاد روایی اصرار دارند که روایت‌ها نیستند که موجب تحولات اقتصادی می‌شوند، بلکه این تحولات اقتصادی هستند که روایت‌ها را شکل می‌دهند. این همان رابطه مرغ و تخم مرغ است که ظاهراً نمی‌توان جواب قطعی برای آن پیدا کرد و هر نظریه طرفداران خود را دارد. ولی می‌توان گفت که رابطه‌ای دوطرفه بین روایت‌ها و پدیده‌ای اقتصادی وجود دارد. یک روایت می‌تواند بر رفتار اقتصادی تاثیر بگذارد که خود موجب رویدادهای اقتصادی جدید شود و در نهایت آن روایت را بیشتر تقویت کند. ولی در هر صورت رابرت شیلر تاکید می‌کند که زمان آن فرارسیده است که اقتصاددانان به این باور برسند که علاوه بر آمار و ارقام، داستان‌ها نیز در هدایت افکار عمومی و تصمیم‌گیری مردم نقش دارند. اگر اقتصاددانی می‌خواهد حرف‌هایش شنیده شود باید بتواند روایت جدیدی برای ایده جدیدش خلق کند؛ شاید این‌گونه بتواند ارتباط موثرتری با مردم برقرار کند و نظریه‌هایش بهتر شنیده شود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...